Monday 28 April 2014
خامنهای و افزایش جمعیت؛ «امپراتوری شیعه» یا «توجیه اقتصادی»
رهبر جمهوری اسلامی به دنبال ایرانی است که حداقل ۱۵۰ میلیون نفر جمعیت داشته باشد. علی خامنهای در ماههای اخیر به طور مداوم بر افزایش جمعیت کشور تاکید کرده است. به نظر او، افزایش جمعیت به افزایش قدرت ایران میانجامد.
این سیاست چنان اهمیتی برای آقای خامنهای دارد که در یک اتفاق کمنظیر، خود را نیز در متوقف نکردن برنامههای کاهش جمعیت ایران از اواسط دهه ۱۳۷۰ مقصر معرفی کرده و از خدا خواسته تا او را به خاطر این تقصیر ببخشد.
همزمان با رهبر جمهوری اسلامی، تعدادی از روحانیون ارشد شیعه در ایران نیز خواستار افزایش جمعیت کشور شدهاند اما دلیل آنها برای این مسئله با آنچه آقای خامنهای در ظاهر بیان میکند، متفاوت است.
برخی روحانیون شیعه نگران کاهش جمعیت شیعیان در ایران و افزایش جمعیت اهل سنت هستند.
جعفر سبحانی، از مراجع تقلید حامی حکومت در شهر قم، یکی از این روحانیون است.
او با انتقاد از سیاست کاهش جمعیت در کشور، «از بین بردن اکثریت مطلق جمعیت شیعی در تمام شهرهای ایران» را یکی از «برنامههای سعودیها و وهابیت» عنوان کرده است.
آقای سبحانی گفته که «ترویج کاهش جمعیت و میزان تولد در کشور از هر نقطهای که شروع شد، درست نبود» و هشدار داده که «اگر به این منوال پیش برویم و از این مسایل غافل باشیم، ۴۰ سال بعد به اشتباه امروز خود پی میبریم که آن روز دیگر توازن جمیعتی شیعیان نسبت به گروههای دیگر به شکل فعلی نیست.»
ناصر رفیعی، یکی از اساتید حوزه علمیه قم هم از «نگرانی مراجع عظام تقلید و علما نسبت به کاهش جمعیت شیعه» در کشور خبر داده است.
به گفته آقای رفیعی، در سال تحصیلی ۹۲-۹۳ کشور و در پایه اول ابتدایی، جمعیت دانشآموزان شیعه و سنی «برابری میکرد.»
او در عین حال از اینکه «در یکی از شهرهای آذربایجان این جمعیت ۷۰ به ۳۰ بوده است»، به عنوان یک «خطر جدی» نام برده و هشدار داده که «در بعضی از شهرهای اهل سنت، جمعیت خانواده به صورت ۴ همسر و ۴۰ اولاد است.»
هفتهنامه شما، ارگان رسمی حزب پرنفوذ موتلفه اسلامی هم در زمستان ۱۳۹۰، با انتقاد شدید از مخالفان سیاستهای افزایش جمعیت کشور، هشدار داد که «رشد جمعیت شیعی کشور امروز از ۱/۸ درصد به ۱/۶ درصد تقلیل یافته در حالی که رقم رشد جمعیت در میان غیرشیعیان حدود ۷ درصد است».
این هفتهنامه نوشته بود که این نرخ رشد و کاهش جمعیت بدین معنی است که «جمهوری اسلامی ایران ۲۰ یا حداکثر ۳۰ سال دیگر شیعه نخواهد داشت.»
«بنا بر توجیه اقتصادی»
این در حالی است که هیچ کدام از این آمار و ارقام توسط نهادهای رسمی ایران به طور عمومی منتشر نشدهاند.
اما در هر صورت، چنین مسئلهای در صورت وقوع برای حاکمان کشوری که از حدود ۵۰۰ سال پیش تاکنون، داعیه رهبری شیعیان در جهان اسلام را داشته، میتواند مانند یک کابوس باشد.
با وجود این، مهدی خلجی، پژوهشگر موسسه واشینگتن برای سیاست خاور نزدیک، معتقد است که اصرار حکومت ایران و شخص رهبر جمهوری اسلامی به افزایش جمعیت کشور، همانگونه که خود او گفته، بنا بر «توجیه اقتصادی» صورت میگیرد و انگیزههای «عقیدتی» ندارد.
آقای خلجی به رادیو فردا میگوید: «در موارد اینچنینی دولت جمهوری اسلامی و در رأس آن آیتالله خامنهای، به نیازهای خیلی واقعی و ملموس بیشتر توجه میکنند تا حساسیتهای مذهبی روحانیون سنتی که معمولا هم با آقای خامنهای اختلاف نظرهای جدی در مسائل مختلف دارند.»
مهدی خلجی هم در حوزه علمیه قم درس خوانده و هم در دانشگاه سوربن پاریس. او در زمینه الاهیات و سیاست اسلامی و مسائل شیعیان در خاورمیانه و جهان اسلام تحقیق میکند و نویسنده کتابی با عنوان «نظم نوین روحانیت در ایران» بوده است.
او معتقد است که «نگرانی روحانیان در مورد کاهش جمعیت امر جدیدی نیست.»
«روحانیت سنتی از ابتدا هم مخالف برنامههای جمهوری اسلامی برای کاهش جمعیت پس از پایان جنگ با عراق بود. حتی کسانی مثل آقای حسینی تهرانی که از علمای مشهد بود، کتابی علیه طرح دولت برای کاهش جمعیت نوشت. ولی این مخالفتها باعث نشده که جمهوری اسلامی برای سالهای زیادی، طرحهای مختلفی را برای کنترل جمعیت دنبال نکند.»
آقای خلجی در پاسخ به این پرسش خود که «اما آیا اینکه نگرانی الان روحانیون در این باره در تصمیم حکومت ایران برای افزایش جمعیت تاثیرگذار است؟»، پاسخ «نمیدانم» میدهد.
این تحلیلگر مسائل ایران میگوید: «گرایشهای ضد سنی همیشه در بخشهای سنتی روحانیت شیعه وجود داشته است. تا مدتی که آقای خمینی زنده بود، این صداها زیاد شنیده نمیشد. بعد از فوت او که آقای خامنهای آن موقعیت خیلی قوی فقهی و مرجعیت را نداشت، صدای یک سری از مراجع و آیتاللهها بلند شد و خواستار برخورد دولت با اهل سنت شدند. سنیستیزی در قم و مشهد در سالهای رهبری آقای خامنهای خیلی آشکارتر از قبل شده است.»
به گفته مهدی خلجی، روحانیت سنتی «با هفته وحدت، جمع کردن مراسم عمر کشون و ترک لعن خلفا مخالف است» اما او اعتقاد دارد که «اینها سیاست جمهوری اسلامی نیست.»
«سیاست جمهوری اسلامی به هیچ وجه عقیدتی نیست، سیاست جمهوری اسلامی ایدئولوژیک است. در هر جا که دفاع از عقاید سنتی شیعه، مخل استقرار و کارآمدی حکومت باشد، جمهوری اسلامی از آن دفاع نمیکند و آنها را کنار میگذارد. به همین خاطر است که جمهوری اسلامی به اهل سنت و حتی اقلیتهای مذهبی دیگر آزادیهایی داده که اگر میخواست بر مبنای فقه و الاهیات شیعه عمل کند، نباید این آزادیها را میداد.»
«یک رسالت تاریخی»
اما اگر حکومت ایران به این نتیجه رسیده باشد که سیاست افزایش جمعیت کشور نه تنها آنگونه که آقای خلجی میگوید، مخل کارآمدیاش نباشد بلکه تقویت کننده آن هم باشد، چطور؟
آیا افزایش جمعیت ایران میتواند اهرمی برای برنامههای بلندپروازانه رهبران جمهوری اسلامی در منطقه باشد؟
آنهم در شرایطی که عربستان سعودی، به عنوان مهمترین رقیب منطقهای ایران و داعیهدار رهبری اهل سنت در جهان، با افزایش شدید جمعیت در ۲۰ سال گذشته روبرو بوده و ترکیه، مصر و پاکستان، سه کشور پرقدرت دیگر منطقه نیز صدها میلیون اهل سنت را در خود جای دادهاند.
سعید بشیرتاش، تحلیلگر مسائل ایران در بروکسل، رهبر جمهوری اسلامی را «جزو اقلیت انقلابی در میان روحانیان شیعه» میداند که «یک رسالت تاریخی برای خود قائل است.»
آقای بشیرتاش به رادیو فردا میگوید که «این رسالت تاریخی» چیزی جز تشکیل یک «امپراتوری شیعه» نیست و آقای خامنهای برای رسیدن به این هدف «اساسا به نیازها و ضعفهای اقتصادی و زیست بومی ایران توجهی ندارد.»
سعید بشیرتاش میافزاید: «خامنهای ایدئولوژیک فکر میکند و یک رسالت تاریخی برای تشکیل امپراتوری شیعه برای خود قائل است. او این امپراتوری را در تقابل و تضاد با نظام سلطه یا همان تمدن و فرهنگ غربی میداند. به نظر خامنهای، ایران با ۱۵۰ میلیون جمعیت یک کشور مقتدرتر است که میتواند نقش مهمتری در سیاستهای منطقهای بازی کند.»
سعید بشیرتاش، تحلیلگر مسائل ایران و پژوهشگر مسائل تاریخی است. از او مقالههای متعددی در تحلیل نگاه رهبر جمهوری اسلامی به مسائل منطقهای و موضوع هستهای ایران در سایتهای اینترنتی منتشر شده است.
به اعتقاد آقای بشیرتاش، جمهوری اسلامی و هر دو رهبر آن از ابتدا تاکنون، خود را «نماینده نهضت جهانی اسلام دانستهاند و به همین خاطر هم هست که خود را به شیعیان لبنان خیلی نزدیکتر از غیر شیعیان ایران میبینند.»
او میگوید: «موقعی که خامنهای از گذر از گردنه حساس تاریخی حرف میزند، در ذهن خود به دنبال تشکیل یک امپراتوری شیعه است. او برای این کار الگوی شوروی را در نظر دارد. کشوری با توان بالای نظامی، موشکی و اتمی اما ضعیف از نظر اقتصادی.»
قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، واحد عملیات برون مرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و از نزدیکترین و مورد اعتمادترین فرماندهان نظامی در نزد رهبر جمهوری اسلامی است.
سایتها و خبرگزاریهای ایران از آقای سلیمانی به عنوان بازوی اجرایی سیاستهای حکومت ایران در لبنان، عراق، افغانستان، سوریه و دیگر مناطق مهم خاورمیانه نام میبرند.
او در یک سخنرانی در ۲۷ بهمن ۱۳۹۲ گفته که «جمهوری اسلامی، مرجعیت سیاسی شیعه» است و خواستار «احیای شیعه» در منطقه با «مرجعیت ایران» شده است.
قاسم سلیمانی گفته که «این قطبیت، قدرت عظیم سیاسی، امنیتی و اقتصادی به ایران میدهد.»
او تعریف خود از هلال شیعی را «اقتصادی» بیان میکند: «اینکه میگویند هلال شیعی؛ هلال شیعی که سیاسی نیست. هلال شیعی هلال اقتصادی است. مهمترین مسئله اقتصادی جهان نفت است. ما میدانیم سه کشور ایران، عربستان و عراق بیشترین نفت جهان را دارند. عربستان اول و ایران و عراق دوم و سوم هستند و تقریبا ۷۰ درصد نفت جهان در منطقه شیعه نشین است یا قریب بر ۸۰ درصد در منطقه شیعه نشین است. نفت عراق در همین کریدور بصره و بغداد؛ کویر عربستان ۸۰ درصد نفتش در منطقه شیعه نشین دمام، قطیف قرار دارد. ایران هم که مشخص است.»
این سیاست چنان اهمیتی برای آقای خامنهای دارد که در یک اتفاق کمنظیر، خود را نیز در متوقف نکردن برنامههای کاهش جمعیت ایران از اواسط دهه ۱۳۷۰ مقصر معرفی کرده و از خدا خواسته تا او را به خاطر این تقصیر ببخشد.
همزمان با رهبر جمهوری اسلامی، تعدادی از روحانیون ارشد شیعه در ایران نیز خواستار افزایش جمعیت کشور شدهاند اما دلیل آنها برای این مسئله با آنچه آقای خامنهای در ظاهر بیان میکند، متفاوت است.
برخی روحانیون شیعه نگران کاهش جمعیت شیعیان در ایران و افزایش جمعیت اهل سنت هستند.
جعفر سبحانی، از مراجع تقلید حامی حکومت در شهر قم، یکی از این روحانیون است.
او با انتقاد از سیاست کاهش جمعیت در کشور، «از بین بردن اکثریت مطلق جمعیت شیعی در تمام شهرهای ایران» را یکی از «برنامههای سعودیها و وهابیت» عنوان کرده است.
آقای سبحانی گفته که «ترویج کاهش جمعیت و میزان تولد در کشور از هر نقطهای که شروع شد، درست نبود» و هشدار داده که «اگر به این منوال پیش برویم و از این مسایل غافل باشیم، ۴۰ سال بعد به اشتباه امروز خود پی میبریم که آن روز دیگر توازن جمیعتی شیعیان نسبت به گروههای دیگر به شکل فعلی نیست.»
ناصر رفیعی، یکی از اساتید حوزه علمیه قم هم از «نگرانی مراجع عظام تقلید و علما نسبت به کاهش جمعیت شیعه» در کشور خبر داده است.
به گفته آقای رفیعی، در سال تحصیلی ۹۲-۹۳ کشور و در پایه اول ابتدایی، جمعیت دانشآموزان شیعه و سنی «برابری میکرد.»
او در عین حال از اینکه «در یکی از شهرهای آذربایجان این جمعیت ۷۰ به ۳۰ بوده است»، به عنوان یک «خطر جدی» نام برده و هشدار داده که «در بعضی از شهرهای اهل سنت، جمعیت خانواده به صورت ۴ همسر و ۴۰ اولاد است.»
هفتهنامه شما، ارگان رسمی حزب پرنفوذ موتلفه اسلامی هم در زمستان ۱۳۹۰، با انتقاد شدید از مخالفان سیاستهای افزایش جمعیت کشور، هشدار داد که «رشد جمعیت شیعی کشور امروز از ۱/۸ درصد به ۱/۶ درصد تقلیل یافته در حالی که رقم رشد جمعیت در میان غیرشیعیان حدود ۷ درصد است».
این هفتهنامه نوشته بود که این نرخ رشد و کاهش جمعیت بدین معنی است که «جمهوری اسلامی ایران ۲۰ یا حداکثر ۳۰ سال دیگر شیعه نخواهد داشت.»
«بنا بر توجیه اقتصادی»
این در حالی است که هیچ کدام از این آمار و ارقام توسط نهادهای رسمی ایران به طور عمومی منتشر نشدهاند.
اما در هر صورت، چنین مسئلهای در صورت وقوع برای حاکمان کشوری که از حدود ۵۰۰ سال پیش تاکنون، داعیه رهبری شیعیان در جهان اسلام را داشته، میتواند مانند یک کابوس باشد.
با وجود این، مهدی خلجی، پژوهشگر موسسه واشینگتن برای سیاست خاور نزدیک، معتقد است که اصرار حکومت ایران و شخص رهبر جمهوری اسلامی به افزایش جمعیت کشور، همانگونه که خود او گفته، بنا بر «توجیه اقتصادی» صورت میگیرد و انگیزههای «عقیدتی» ندارد.
آقای خلجی به رادیو فردا میگوید: «در موارد اینچنینی دولت جمهوری اسلامی و در رأس آن آیتالله خامنهای، به نیازهای خیلی واقعی و ملموس بیشتر توجه میکنند تا حساسیتهای مذهبی روحانیون سنتی که معمولا هم با آقای خامنهای اختلاف نظرهای جدی در مسائل مختلف دارند.»
مهدی خلجی هم در حوزه علمیه قم درس خوانده و هم در دانشگاه سوربن پاریس. او در زمینه الاهیات و سیاست اسلامی و مسائل شیعیان در خاورمیانه و جهان اسلام تحقیق میکند و نویسنده کتابی با عنوان «نظم نوین روحانیت در ایران» بوده است.
او معتقد است که «نگرانی روحانیان در مورد کاهش جمعیت امر جدیدی نیست.»
«روحانیت سنتی از ابتدا هم مخالف برنامههای جمهوری اسلامی برای کاهش جمعیت پس از پایان جنگ با عراق بود. حتی کسانی مثل آقای حسینی تهرانی که از علمای مشهد بود، کتابی علیه طرح دولت برای کاهش جمعیت نوشت. ولی این مخالفتها باعث نشده که جمهوری اسلامی برای سالهای زیادی، طرحهای مختلفی را برای کنترل جمعیت دنبال نکند.»
آقای خلجی در پاسخ به این پرسش خود که «اما آیا اینکه نگرانی الان روحانیون در این باره در تصمیم حکومت ایران برای افزایش جمعیت تاثیرگذار است؟»، پاسخ «نمیدانم» میدهد.
این تحلیلگر مسائل ایران میگوید: «گرایشهای ضد سنی همیشه در بخشهای سنتی روحانیت شیعه وجود داشته است. تا مدتی که آقای خمینی زنده بود، این صداها زیاد شنیده نمیشد. بعد از فوت او که آقای خامنهای آن موقعیت خیلی قوی فقهی و مرجعیت را نداشت، صدای یک سری از مراجع و آیتاللهها بلند شد و خواستار برخورد دولت با اهل سنت شدند. سنیستیزی در قم و مشهد در سالهای رهبری آقای خامنهای خیلی آشکارتر از قبل شده است.»
به گفته مهدی خلجی، روحانیت سنتی «با هفته وحدت، جمع کردن مراسم عمر کشون و ترک لعن خلفا مخالف است» اما او اعتقاد دارد که «اینها سیاست جمهوری اسلامی نیست.»
«سیاست جمهوری اسلامی به هیچ وجه عقیدتی نیست، سیاست جمهوری اسلامی ایدئولوژیک است. در هر جا که دفاع از عقاید سنتی شیعه، مخل استقرار و کارآمدی حکومت باشد، جمهوری اسلامی از آن دفاع نمیکند و آنها را کنار میگذارد. به همین خاطر است که جمهوری اسلامی به اهل سنت و حتی اقلیتهای مذهبی دیگر آزادیهایی داده که اگر میخواست بر مبنای فقه و الاهیات شیعه عمل کند، نباید این آزادیها را میداد.»
«یک رسالت تاریخی»
اما اگر حکومت ایران به این نتیجه رسیده باشد که سیاست افزایش جمعیت کشور نه تنها آنگونه که آقای خلجی میگوید، مخل کارآمدیاش نباشد بلکه تقویت کننده آن هم باشد، چطور؟
آیا افزایش جمعیت ایران میتواند اهرمی برای برنامههای بلندپروازانه رهبران جمهوری اسلامی در منطقه باشد؟
آنهم در شرایطی که عربستان سعودی، به عنوان مهمترین رقیب منطقهای ایران و داعیهدار رهبری اهل سنت در جهان، با افزایش شدید جمعیت در ۲۰ سال گذشته روبرو بوده و ترکیه، مصر و پاکستان، سه کشور پرقدرت دیگر منطقه نیز صدها میلیون اهل سنت را در خود جای دادهاند.
سعید بشیرتاش، تحلیلگر مسائل ایران در بروکسل، رهبر جمهوری اسلامی را «جزو اقلیت انقلابی در میان روحانیان شیعه» میداند که «یک رسالت تاریخی برای خود قائل است.»
آقای بشیرتاش به رادیو فردا میگوید که «این رسالت تاریخی» چیزی جز تشکیل یک «امپراتوری شیعه» نیست و آقای خامنهای برای رسیدن به این هدف «اساسا به نیازها و ضعفهای اقتصادی و زیست بومی ایران توجهی ندارد.»
سعید بشیرتاش میافزاید: «خامنهای ایدئولوژیک فکر میکند و یک رسالت تاریخی برای تشکیل امپراتوری شیعه برای خود قائل است. او این امپراتوری را در تقابل و تضاد با نظام سلطه یا همان تمدن و فرهنگ غربی میداند. به نظر خامنهای، ایران با ۱۵۰ میلیون جمعیت یک کشور مقتدرتر است که میتواند نقش مهمتری در سیاستهای منطقهای بازی کند.»
سعید بشیرتاش، تحلیلگر مسائل ایران و پژوهشگر مسائل تاریخی است. از او مقالههای متعددی در تحلیل نگاه رهبر جمهوری اسلامی به مسائل منطقهای و موضوع هستهای ایران در سایتهای اینترنتی منتشر شده است.
به اعتقاد آقای بشیرتاش، جمهوری اسلامی و هر دو رهبر آن از ابتدا تاکنون، خود را «نماینده نهضت جهانی اسلام دانستهاند و به همین خاطر هم هست که خود را به شیعیان لبنان خیلی نزدیکتر از غیر شیعیان ایران میبینند.»
او میگوید: «موقعی که خامنهای از گذر از گردنه حساس تاریخی حرف میزند، در ذهن خود به دنبال تشکیل یک امپراتوری شیعه است. او برای این کار الگوی شوروی را در نظر دارد. کشوری با توان بالای نظامی، موشکی و اتمی اما ضعیف از نظر اقتصادی.»
قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، واحد عملیات برون مرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و از نزدیکترین و مورد اعتمادترین فرماندهان نظامی در نزد رهبر جمهوری اسلامی است.
سایتها و خبرگزاریهای ایران از آقای سلیمانی به عنوان بازوی اجرایی سیاستهای حکومت ایران در لبنان، عراق، افغانستان، سوریه و دیگر مناطق مهم خاورمیانه نام میبرند.
او در یک سخنرانی در ۲۷ بهمن ۱۳۹۲ گفته که «جمهوری اسلامی، مرجعیت سیاسی شیعه» است و خواستار «احیای شیعه» در منطقه با «مرجعیت ایران» شده است.
قاسم سلیمانی گفته که «این قطبیت، قدرت عظیم سیاسی، امنیتی و اقتصادی به ایران میدهد.»
او تعریف خود از هلال شیعی را «اقتصادی» بیان میکند: «اینکه میگویند هلال شیعی؛ هلال شیعی که سیاسی نیست. هلال شیعی هلال اقتصادی است. مهمترین مسئله اقتصادی جهان نفت است. ما میدانیم سه کشور ایران، عربستان و عراق بیشترین نفت جهان را دارند. عربستان اول و ایران و عراق دوم و سوم هستند و تقریبا ۷۰ درصد نفت جهان در منطقه شیعه نشین است یا قریب بر ۸۰ درصد در منطقه شیعه نشین است. نفت عراق در همین کریدور بصره و بغداد؛ کویر عربستان ۸۰ درصد نفتش در منطقه شیعه نشین دمام، قطیف قرار دارد. ایران هم که مشخص است.»
Tuesday 22 April 2014
Tuesday 15 April 2014
Monday 7 April 2014
احضار سفیر یونان به وزارت خارجه ایران زیر فشار تندروها
احضار سفیر یونان به وزارت خارجه ایران زیر فشار تندروها
دولت ایران، سفیر یونان در تهران را در اعتراض به قطعنامه اخیر پارلمان اروپا درباره وضعیت حقوق بشر در ایران به وزارت امورخارجه فرا خوانده است. یونان در حال حاضر ریاست دورهای اتحادیه اروپا را بر عهده دارد.
به نوشته وبسایت وزارت امورخارجه ایران، سفیر یونان در تهران به عنوان سفیر کشور دارای ریاست دورهای اتحادیه اروپا، روز یکشنبه( ۱۷ فروردین /۶ آوریل) به این وزارتخانه فراخوانده شد.
به گفته این مقام وزارت خارجه ایران ''اینگونه اقدامات و مواضع نسنجیده در خلاف جهت منافع مشترک اتحادیه اروپا و جمهوری اسلامی ایران است''.مدیرکل غرب اروپای وزارت خارجه ایران در این دیدار "ناخرسندی شدید جمهوری اسلامی ایران'' نسبت به صدور قطعنامهی اتحادیه اروپا وضعیت حقوق بشر در ایران را به طرف یونانی اعلام و از تصویب این قطعنامه ''در مقطع پایانی دوره فعلی پارلمان اروپا'' انتقاد کرده است.
تأکید بر حقوق بشر در قطعنامه پارلمان اروپا
اکثریت اعضای کمیته روابط خارجی پارلمان اروپا روز ۱۲ فروردین به پیشنویس قطعنامهای رای مثبت دادند که راهبرد کشورهای اروپایی در برابر جمهوری اسلامی را مشخص میکند.
بخشهایی از این قطعنامه به "نقض مداوم و سیستماتیک حقوق بشر" در ایران مربوط میشود و در آن از هیئتهای نمایندگی اروپایی خواسته شده در سفر به این کشور با زندانیان سیاسی، فعالان جامعه مدنی و منتقدان حکومت ملاقات کنند.
کمیته روابط خارجی پارلمان اروپا همچنین ضمن استقبال از آزادی برخی از زندانیان سیاسی پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی، خواستار آزادی همهی مدافعان حقوق بشر، فعالان صنفی و معترضان به نتایج اعلام شدهی انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ شده است.
پارلمان اروپا همچنین از جمهوری اسلامی ایران خواسته "سریع و بدون قید و شرط" به احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل و همکارانش امکان دهد از این کشور بازدید کنند.
در پیشنویسی که به تصویب پارلمان اروپا رسیده ضمن استقبال از تنظیم منشور حقوق شهروندی در دولت یازدهم نسبت به گزارشهای منتشر شده درباره ادامه "شکنجه، محاکمههای ناعادلانه از جمله در مورد وکیلان مستقل و مدافعان حقوق بشر و مصونیت نقضکنندگان حقوق بشر" ابراز نگرانی شده است.
پارلمان اروپا از کشورهای عضو خواسته است، اقدامهای لازم را برای شروع به کار دفتر نمایندگی اتحادیه اروپا در تهران تا پایان سال ۲۰۱۴، مدنظر قرار دهند.
واکنش ظریف به اعتراض منتقدان دولت
محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، که روز یکشنبه در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس حاضر شده بود با بیان اینکه پارلمان اروپا جایگاه اندک در مناسبات درون اروپایی و بسیار حاشیهای در مناسبات جهانی دارد، گفت: «این پارلمان در موقعیتی نیست که بدان توجه چندانی شود و در سطح و حدی نیست که این میزان در مورد آن بحث شود.»
به گفته وزیر امور خارجه ایران، دولت اجازه نخواهد داد، هیچ هیأت پارلمانی از اروپا با شروطی که در قطعنامه اخیر پارلمان اروپا آمده است، به ایران سفر کنند.
اما این اظهارات نیز باعث راضی شدن اصولگرایان تندرو مجلس نشد. گروهی از نمایندگان طرح دو فوریتی را در این روز ارائه کردند که در آن راهبردهای دولت جمهوری اسلامی برای مقابله با مصوبه پارلمان اروپا تشریح شده است.
این نمایندگان پیشنهاد کردهاند برای "مقابله با مصوبه پارلمان اروپا" دولت ایران موظف است که "در روابط سیاسی و اقتصادی با کشورهای اروپایی که به مصوبه اخیر علیه جمهوری اسلامی ایران رای مثبت دادهاند، تجدید نظر کند".
همچنین در این طرح تصریح شده است که هیچ مقام و هیئت اروپایی نمیتواند بدون هماهنگی و اخذ مجوز از دولت جمهوری اسلامی ایران با افراد حقیقی و حقوقی ایرانی در ایران ملاقات و دیدار داشته باشد.
این نمایندگان ایجاد دفتر نمایندگی اتحادیه اروپا را ''دایر شدن لانه جاسوسی و مقدمهای برای دخالت و فتنهانگیزی'' خواندهاند و از دولت خواستهاند که از این اقدام جلوگیری کند.
مصوبات پارلمان اروپا برای اتحادیه اروپا و دولتهای عضو این پارلمان جنبه مشورتی دارد و از الزام اجرایی برخوردار نیست، با اینحال بهنظر میرسد، این قطعنامه بهانهای برای حمله به سیاست خارجی دولت حسن روحانی توسط اصولگرایان تندرو شده است.
سرنوشت نامعلوم مرزبان داناییفر، گروگان پنجم جیشالعدل
سرنوشت نامعلوم مرزبان داناییفر، گروگان پنجم جیشالعدل
سربازان آزاد شده از وضعیت جمشید داناییفر، مرزبان پنجم بیاطلاعند. وزیر کشور نیز میگوید"هیچ سند، مدرک و مشاهدهای دال بر شهادت یکی از سربازان وجود ندارد".
گروه جیشالعدل ۵ مرزبان ایرانی را در ۱۸ بهمن ۱۳۹۲ در منطقه مرزی "جکیگور" استان سیستان و بلوچستان گروگان گرفت. این گروه سپس در سوم فروردین ۱۳۹۳ اعلام کرد که یکی از گروگانها را "اعدام کرده" است.
پس از آزادی ۴ گروگان ایرانی و ورود آنها به خاک ایران در ۱۷ فروردین، اکنون سرنوشت داناییفر، گروگان پنجم، در مرکز توجه مقامات جمهوری اسلامی ایران و رسانههای داخل کشور قرار گرفته است.
عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور، در حاشیه گردهمایی استانداران و فرمانداران سراسر کشور صبح روز دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۳ در جمع خبرنگاران درباره وضعیت جمشید داناییفر گفت: «ما قانع نشدیم که این نیروی ما شهید شده است، چراکه هیچ سند، مدرک و مشاهدهای در این باره وجود ندارد.»
وزیر کشور افزود: «سربازانی که آمدهاند نیز از این موضوع اظهار بیاطلاعی کردهاند. بنابراین ما کماکان پیگیر این موضوع هستیم و وظیفه پاکستان میدانیم که این موضوع را با دقت پیگیری و تعیین تکلیف کند.» وزیر کشور در این باره اظهار امیدواری کرد و گفت که "امیدواریم در این راستا به خبرهای خوبی برسیم".
از سوی دیگر آیتالله آملی لاریجانی، رئیس قوه قضائیه، نیز در پیامی آزادی مرزبانان را تبریک گفت و صریحا از دستگاههای امنیتی و انتظامی خواست که وضعیت داناییفر را گزارش کنند.
عذرخواهی فرمانده مرزبانی از مردم ایران
همچنین سرتیپ حسین ذوالفقاری، فرمانده مرزبانی نیروی انتظامی، در مورد "جیشالعدل" گفت: «براساس اعلام شفاهی گروهک، این درجهدار به شهادت رسیده است اما هنوز هیچ مدرک و فیلمی مبنی بر شهادت وی ارائه نشده است.»
سردار ذوالفقاری افزود: «گروهک در خصوص درجهدار داناییفر گفتهاند ما نمیتوانیم پیکر وی را تحویل بدهیم.» وی همچنین گفت: «ما شهادت این مرزبان را نه میتوانیم رد کنیم و نه میتوانیم تأیید کنیم، بلکه احتمال میدهیم که شاید این موضوع ادعایی بیش نباشد.»
فرمانده مرزبانی نیروی انتظامی همچنین گفت: «من از مردم شریف کشورمان به نیابت از مرزبانان عذرخواهی میکنم که این حادثه موجب شد در پایان سال مقداری ذائقه مردم تلخ شود و امیدواریم این اقدامات بتواند قدری از این تلخی را بکاهد.»
مولوی عبدالحمید: از همراه نبودن گروگان پنجم متاثریم
مولانا عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان که بنا به نوشته رسانههای داخل کشور در آزادی گروگانها نقش تعیینکنندهای داشته، به خبرنگار سنیآنلاین، پایگاه اطلاع رسانی اهل سنت ایران، گفته است: «ما از همراه نبودن نفر پنجم با مرزبانان آزادشده، که جام شهادت را نوشیده است، متأثر و متأسفیم. جنازه این عزیز هنوز تحویل داده نشده است که امیدواریم در آینده تحویل داده شود.»
از سوی دیگر "جیشالعدل" نیز روز یکشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۳ در آخرین اطلاعیه خود به سرنوشت داناییفر چنین اشاره میکند: «ما هرگز قصدی برای کشته شدن این پاسداران نداشتیم. اما در این میان ناشیگری رژیم در برخورد با این بحران بوجود آمده و با به شهادت رساندن زندانی بیدفاع و به گروگان گرفته شده علی نارویی منجر به قتل گروهبان داناییفر گشت. در حقیقت رژیم با این عکسالعمل خائنانه سعی داشت از طریق این عمل ننگین کار پاسداران اسیر را یکسره نماید وبهرهبرداریهای سیاسی و تبلیغاتی گستردهای به نفع خویش نماید و چهره ظالمانه و ضعف امنیتی خویش را به صورتی مظلومانه بازسازی نموده و بپوشاند.»
"جیشالعدل" تابحال عکس یا فیلمی درباره مرگ جمشید داناییفر منتشر نکرده و توضیح بیشتری نیز درخصوص سرنوشت گروگان پنجم نداده است. تا زمانیکه ادعای این گروه بدون ارائه مدرک یا سندی باشد ابهامات درباره وضعیت و سرنوشت گروگان پنجم همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند.
دستگیری چهارمین ایرانی به اتهام دست داشتن در ربایش "یزدانپناه"
دستگیری چهارمین ایرانی به اتهام دست داشتن در ربایش "یزدانپناه"
پلیس تایلند فردی بنام "علی رحمت اسدی" را به اتهام دست داشتن در ربایش "عباس یزدانپناه"، تاجر مفقودشده ایرانی-بریتانیایی، بازداشت کرد و به مقامات دوبی تحویل داد. یزدانپناه از تابستان گذشته در دوبی مفقود شده است.
پلیس تایلند یک ایرانی را که متهم به دست داشتن در ربایش "عباس یزدانپناه" است بازداشت کرده و به مقامات امارات متحده عربی تحویل داده است. عباس یزدانپناه یک تاجر ایرانی-بریتانیایی ۴۴ ساله است که از تابستان گذشته در دوبی مفقود شده است. همسر او به رسانهها گفته که مقامات امنیتی ایران او را ربودهاند اما ایران این ادعا را رد کرده است.
یزدانپناه از دوستان مهدی هاشمی، فرزند هاشمی رفسنجانی، است و نامش در پروندههای "استات اویل" و قرارداد گازی "کرنست" به میان آمده است. این قرارداد در سال ۲۰۰۱ (۱۳۸۰ خورشیدی) بین شرکت اماراتی "کرسنت پترولیوم" و شرکت ملی نفت ایران به امضا رسید. اما چندسال بعد به دلیل به صرفه نبودن و تخلفات صورت گرفته در روند انعقاد آن، توسط دیوان محاسبات کشور لغو شد.
به گزارش رویترز، فرد دستگیرشده در تایلند "علی رحمت اسدی" نام دارد و احتمالا با موضوع ربوده شدن یزدانپناه در ارتباط است. مقامات امارات متحده عربی در ژانویه ۲۰۱۴ اعلام کرده بودند که سه ایرانی را به اتهام دست داشتن در ربایش يزدانپناه دستگیر کردهاند.
یک منبع مطلع روز یکشنبه (۶ آوریل / ۱۷ فروردین) به رویترز گفت که اسدی از سوی پلیس اینترپل تحت تعقیب بوده و چهارمین عضو گروهی است که سه نفر از آنان قبلا توسط پلیس دوبی دستگیر شدهاند.
مقامات ایرانی و بریتانیایی توسط مجاری رسمی و دیپلماتیک از دستگیری اسدی مطلع شدهاند. وزارت امور خارجه بریتانیا از ماه اوت ۲۰۱۳ با مقامات دوبی و ایران درباره پرونده گم شدن یزدانپناه در ارتباط است.
یکی از روزنامههای چاپ امارات قبلا از قول همسر یزدانپناه نوشته بود که وی از دوستان نزدیک پسر هاشمی رفسنجانی است و همسرش احتمال داده که وی از سوی مقامات امنیتی ایرانربوده شده باشد.
رسانههای بریتانیایی گزارش دادهاند که اندکی قبل از ناپدید شدن یزدانپناه، او از طریق ارتباط ویدیویی در دادگاهی در لاهه درباره اختلاف تجاری طولانیمدت شرکت هلال نفتی امارات متحده عربی با شرکت ملی نفت ایران شهادت داده بود.
رسانههای بریتانیا اما تصریح کردهاند که هیچ سند قابل اثباتی وجود ندارد تا ثابت کند ناپدید شدن یزدانپناه ربطی به درگیری بین دو شرکت نفتی امارات و ایران داشته است.
سهمیهبندی جنسیتی به پزشکی هم رسید
سهمیهبندی جنسیتی به پزشکی هم رسید
وزرات بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ایران اعلام کرده که قصد دارد ورود دختران به رشتههای پزشکی را محدود کند. این تصمیم به علت "ناممکن بودن" اعزام پزشکان زن به مناطق دوردست و کمبود پزشک در این مناطق اتخاذ شده است.
هنوز آتش انتقادات و اعتراضات به اجرای طرح سهمیهبندی جنسیتی در رشتههای دانشگاهی خاموش نشده که وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی بیتوجه به این انتقادات اعلام کرده قصد دارد ورود دختران به رشتههای پزشکی را محدود کند.
روزنامه شرق در گزارشی از قول معاون آموزشی وزارت بهداشت نام این طرح را "تعادلسازی نسبت جنسیتی در دانشگاههای علومپزشکی" عنوان کرده است. امیر محسن ضیایی در توضیح چرایی اجرای این طرح گفته است: «در حال حاضر با توجه به تغییرات در نیازهای نظام سلامت و افزایش تعداد دانشجویان دختر در دانشگاههای علوم پزشکی بهدلیل کمبود دانشآموخته پسر در اعزام نیروی پزشکی به مناطق دوردست مشکلاتی ایجاد شده است.»
وی البته اظهار داشته که باید همزمان با اجرای این طرح تسهیلاتی نیز برای بهبود شرایط اعزام زنان به مناطق دورافتاده ایجاد شود اما درباره این "تسهیلات" و چگونگی فراهمشدن آنها توضیحی نداده است.
معاون آموزشی وزارت بهداشت همچنین به کم بودن تعداد پرستاران مرد و نیز پزشکان عمومی مرد اشاره کرده و گفته است: «با توجه به این مشکل، ممکن است این عدم تناسب در ارائه خدمت باعث شود پوشش درمانی مناسبی وجود نداشته باشد، بنابراین لازم است وزارت بهداشت با ایجاد تغییراتی در پذیرش نیروی انسانی در دانشگاههای علوم پزشکی، نظام ارائه خدمات را تنظیم کند.»
بیشتر بخوانید: تفکیک جنسیتی از گهواره تا گور
ضیایی عدم تناسب جنسیتی را در رشته پوست، مو و زیبایی نیز مشکلساز دانسته و گفته است: «در این رشته نزدیک به صددرصد فارغالتحصیلان خانم هستند و از این نظر مردان برای انتخاب پزشک معالج حق انتخاب چندانی ندارند که این امر ممکن است در آینده مشکلساز شود».
بر اساس گزارش روزنامه شرق، از سال ۱۳۷۶ دختران توانستهاند در قبولی رشتههای پزشکی از پسران پیشی بگیرند. در آن سال تعداد دختران پذیرفتهشده در رشتههای پزشکی ۷۲ هزار نفر و تعداد پسران ۵۲ هزار نفر بود. این نسبت همچنان رشد صعودی داشت تا آنجا که در سال تحصیلی جاری ۶۸ درصد پذیرفتهشدگان رشتههای پزشکی را دختران تشکیل دادند.
بیشتر بخوانید: از انتخاب وزیر زن تا تفکیک جنسیتی
شرق در ادامه گزارش خود به متناسب نبودن تعداد زنان و مردان در بازار کار اشاره کرده و نوشته که بر اساس آخرین تحقیقات، در حال حاضر تنها ۲۰ درصد اعضای هیأت علمی دانشگاهها را زنان تشکیل میدهند و سهم زنان از آموزشگران دانشگاهی تمام وقت و پارهوقت دانشگاهها یکسوم مردان است.
این بدان معناست که زنان در تحصیل و گرفتن مدارک دانشگاهی از مردان پیشی گرفتهاند اما جامعه شرایط برابر کاری برای آنان فراهم نکرده است
Tuesday 1 April 2014
Subscribe to:
Posts (Atom)