Thursday 29 December 2011
Wednesday 28 December 2011
ترس حکومت از غیبت اصلاحطلبان در «رقابت بزرگ»
این روزها در ایران شاید برای رسانههای هوادار حکومت هیچ خبری مهمتر از حضور یک چهرهی اصلاحطلب در عرصه رقابت انتخابات مجلس نهم ایران نباشد. خبرگزاری فارس و روزنامهی کیهان از حضور پر تعداد اصلاحطلبان خبر میدهند، گرچه در میان دهها خبری که روزانه این رسانهها منتشر میکنند به زحمت میتوان نامی آشنا یافت.
کیهان: اصلاحطلبان برای ثبتنام صف کشیدهاند
روزنامه کیهان که دیدگاههای آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی را منتشر میکند در شماره روز چهارشنبه (۷دی/۲۸ دسامبر) از شرایط حوزههای ثبتنام کاندیداها در سراسر ایران و از «حضور پرشمار» نیروهای اصلاحطلب به صورت انفرادی خبر میدهد.
کیهان که از انتخابات مجلس نهم با عنوان «رقابت بزرگ» یاد میکند، مینویسد: «علیرغم اینکه برخی از عناصر فتنه با ایجاد فضاسازی به دنبال تحریم انتخابات هستند، اخبار رسیده از مراکز مختلف ثبت نام در سراسر کشور حکایت از آن دارد که نیروهای اصلاحطلب به صورت انفرادی در حال ثبت نام هستند.»
کیهان که از انتخابات مجلس نهم با عنوان «رقابت بزرگ» یاد میکنداین روزنامه حامی حکومت برای اثبات این مدعی میافزاید: «طی روزهای گذشته عناصری از حزب مردمسالاری به طور دستهجمعی در انتخابات ثبت نام کردهاند. محمدباقر ذاکری عضو مجمع روحانیون مبارز هم روز اول ثبت نام کرد.»
کیهان همچنین مدعی است که که «کاندیداهای سفید اصلاحطلب» در شهرستانها به ویژه در مناطق مرزی و دارای سبد رای قومیتی در حال ثبت نام هستند تا بعد از تایید صلاحیت و ورود به مجلس هویت خویش را آشکار کنند.
این روزنامه تعداد نفراتی را که در چهار روز نخست، ثبتنام کردهاند ۸۰۱۶ نفر عنوان کرده است. این در حالی است که خبرگزاری فارس به استناد آمار وزارت کشور این تعداد را در ۵ روز اول در حدود ۱۹۰۰نفر ذکر کرده است.
بروجردی: اصلاحطلبان تحریم نکردهاند
در واکنشی دیگر علا الدین بروجردی، نماینده اصولگرای مجلس هشتم میگوید که «اصلاحطلبان رسما انتخابات را تحریم نکردهاند و ساختارشکنان نیز جایگاهی در میان مردم ندارند که بخواهند آنها پای صندوق رای بیاورند و یا آنها را از حضور در صحنهی تعیین سرنوشت محروم کنند.»
رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران میافزاید: «حضور همه افراد و گروههایی که قانون اساسی و ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی را قبول دارند حتی اگر اصلاحطلب باشند، به نفع شور انتخابات است.»
احزاب اصلی اصلاحطلبان میگویند در انتخابات شرکت نخواهند کرددر همین حال خبرگزاری فارس نیز که از انتخابات آتی با عنوان «رقابت بزرگ» یاد میکند، در خبرهای هر روزهی خود از جریان ثبتنام کاندیداها از حضور اصلاحطلبان خبر میدهد.
با این حال این خبرگزاری نزدیک به سپاه پاسداران ایران، تاکنون تنها نام چند فعال سیاسی نه چندان مطرح را به عنوان کاندیداها اصلاحطلب منتشر کرده است. برخی از این افراد در مصاحبه با فارس مواضعی علیه مهدی کروبی، میرحسین موسوی و محمدخاتمی اتخاذ کردهاند.
اصلاحطلبان: شرکت نمیکنیم
این سخنان در حالی بیان میشود که جببه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامیکه دو حزب اصلی اصلاحطلبان محسوب میشوند، اعلام کردند که در انتخابات شرکت نخواهند کرد.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با انتشار بیانیهای در روز شنبه (۳ دی /۲۴ دسامبر) با اشاره به در بند بودن "رهبران جنبش سبز" و "آزاد نشدن احزاب و رسانهها" از همه نیروهای اصلاحطلب خواست، از ثبت نام برای نامزدی در "شبهانتخابات فرمایشی" خودداری کنند.
روز پنجشنبه (اول دی / ۲۲ دسامبر) نیز جبهه مشارکت ایران اسلامی، در بیانیه خود وضعیت کنونی را "پیشروی در باتلاق" توصیف کرده و شرکت در انتخابات در چنین وضعیتی را "بیمعنا" دانسته بود.
چهرههای اصلی مجمع روحانیون نیز همچون محمد خاتمی و موسوی خویینیها نیز شرایط را برای حضور در انتخابات مساعد نمیدانند. پیشتر نیز عدهای از زندانیان سیاسی بر عدم مشارکت در انتخابات «غیر رقابتی و نا سالم» تاکید کرده بودند.
اصلاحطلبان ؛ هیزم گرم کردن انتخابات
امیر محبیان از چهرههای میانهرو اصولگرایان در یادداشتی در روزنامهی رسالت با اشاره به پایگاه اجتماعی جریان اصلاحطلبی در ایران مینویسد: «وجود حداقل دو جریان سیاسی رقیب درون کشور موجب پایش مستمر رفتار هر جریان توسط دیگری شده و هزینههای پایش رفتارها توسط نظام کاهش یابد.»
وی در مورد شروط خاتمی برای حضور اصلاحطلبان در انتخابات معتقد است که «شرط گذاری برای یک نظام انقلابی با دشمنان بسیار، کاملا نادرست و نتیجهی آن از پیشاپیش معلوم است.»
میخواهند انتخاباتی فرمایشی و دستوری ترتیب دهندخاتمی از آزادی همه زندانیان سیاسی، آزادی احزاب و مطبوعات مستقل و همچنین تضمین سلامت انتخابات به عنوان حداقلهای لازم برای حضور اصلاحطلبان در انتخابات مجلس شورای اسلامی یاد کرده است.
محبیان میگوید نظام به دلایل مختلفی حاضر به پذیرش این شروط نیست. به باور این روزنامهنگار اصولگرا "شرایط بینالمللی، ایستادگی سران جنبش اعتراضی بر مواضع خود و توان نظام برای جذب مشارکتی قابل قبول" از عمده دلایل عدم پذیرش این شروط است.
پیشنهاد «مشارکت نا مشروط» در انتخابات
امیر محبیان در بخش دیگری از یادداشت خود به سه سناریوی پیش روی اصلاحطلبان و محمد خاتمی اشاره میکند: «تحریم انتخابات، عدم مشارکت بدون اعلام تحریم و شرکت نامشروط.»
وی در شرکت نامشروط پیشنهاد میکند اصلاحطلبان بدون توجه به امکان پیروزی در انتخابات تنها برای مشروعیت بخشیدن به نظام و انتخابات در آن شرکت کنند و مشارکت را افزایش دهند تا در «دراز مدت» زمینه برای آینده این جریان مناسبتر شود.
به نظر میرسد این پیشنهاد از هم اکنون توسط اصلاحطلبان مردود است. مهدی کروبی از رهبران این جریان که در حصر خانگی به سر میبرد، مواضع خود درباره انتخابات را به همسرش انتقال داد.
به نوشته سایت سحام نیوز که دیدگاههای آقای کروبی را منتشر میکند، وی بر این باور است که «آقایان از تداوم قهر و نارضایتی مردم به خوبی مطلعاند و میخواهند انتخاباتی فرمایشی و دستوری ترتیب دهند و با رد صلاحیت و ابطال برخی حوزهها و پرکردن صندوقهای رای از رایهای بدون صاحب، و سپس برخورد و دستگیری و به وجود آوردن رعب و وحشت و امنیتی کردن کشور، پروژه تکراری انتخابات ۸۸ را بار دیگر پیاده کنند.»
کیهان: اصلاحطلبان برای ثبتنام صف کشیدهاند
روزنامه کیهان که دیدگاههای آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی را منتشر میکند در شماره روز چهارشنبه (۷دی/۲۸ دسامبر) از شرایط حوزههای ثبتنام کاندیداها در سراسر ایران و از «حضور پرشمار» نیروهای اصلاحطلب به صورت انفرادی خبر میدهد.
کیهان که از انتخابات مجلس نهم با عنوان «رقابت بزرگ» یاد میکند، مینویسد: «علیرغم اینکه برخی از عناصر فتنه با ایجاد فضاسازی به دنبال تحریم انتخابات هستند، اخبار رسیده از مراکز مختلف ثبت نام در سراسر کشور حکایت از آن دارد که نیروهای اصلاحطلب به صورت انفرادی در حال ثبت نام هستند.»
کیهان که از انتخابات مجلس نهم با عنوان «رقابت بزرگ» یاد میکنداین روزنامه حامی حکومت برای اثبات این مدعی میافزاید: «طی روزهای گذشته عناصری از حزب مردمسالاری به طور دستهجمعی در انتخابات ثبت نام کردهاند. محمدباقر ذاکری عضو مجمع روحانیون مبارز هم روز اول ثبت نام کرد.»
کیهان همچنین مدعی است که که «کاندیداهای سفید اصلاحطلب» در شهرستانها به ویژه در مناطق مرزی و دارای سبد رای قومیتی در حال ثبت نام هستند تا بعد از تایید صلاحیت و ورود به مجلس هویت خویش را آشکار کنند.
این روزنامه تعداد نفراتی را که در چهار روز نخست، ثبتنام کردهاند ۸۰۱۶ نفر عنوان کرده است. این در حالی است که خبرگزاری فارس به استناد آمار وزارت کشور این تعداد را در ۵ روز اول در حدود ۱۹۰۰نفر ذکر کرده است.
بروجردی: اصلاحطلبان تحریم نکردهاند
در واکنشی دیگر علا الدین بروجردی، نماینده اصولگرای مجلس هشتم میگوید که «اصلاحطلبان رسما انتخابات را تحریم نکردهاند و ساختارشکنان نیز جایگاهی در میان مردم ندارند که بخواهند آنها پای صندوق رای بیاورند و یا آنها را از حضور در صحنهی تعیین سرنوشت محروم کنند.»
رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران میافزاید: «حضور همه افراد و گروههایی که قانون اساسی و ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی را قبول دارند حتی اگر اصلاحطلب باشند، به نفع شور انتخابات است.»
احزاب اصلی اصلاحطلبان میگویند در انتخابات شرکت نخواهند کرددر همین حال خبرگزاری فارس نیز که از انتخابات آتی با عنوان «رقابت بزرگ» یاد میکند، در خبرهای هر روزهی خود از جریان ثبتنام کاندیداها از حضور اصلاحطلبان خبر میدهد.
با این حال این خبرگزاری نزدیک به سپاه پاسداران ایران، تاکنون تنها نام چند فعال سیاسی نه چندان مطرح را به عنوان کاندیداها اصلاحطلب منتشر کرده است. برخی از این افراد در مصاحبه با فارس مواضعی علیه مهدی کروبی، میرحسین موسوی و محمدخاتمی اتخاذ کردهاند.
اصلاحطلبان: شرکت نمیکنیم
این سخنان در حالی بیان میشود که جببه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامیکه دو حزب اصلی اصلاحطلبان محسوب میشوند، اعلام کردند که در انتخابات شرکت نخواهند کرد.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با انتشار بیانیهای در روز شنبه (۳ دی /۲۴ دسامبر) با اشاره به در بند بودن "رهبران جنبش سبز" و "آزاد نشدن احزاب و رسانهها" از همه نیروهای اصلاحطلب خواست، از ثبت نام برای نامزدی در "شبهانتخابات فرمایشی" خودداری کنند.
روز پنجشنبه (اول دی / ۲۲ دسامبر) نیز جبهه مشارکت ایران اسلامی، در بیانیه خود وضعیت کنونی را "پیشروی در باتلاق" توصیف کرده و شرکت در انتخابات در چنین وضعیتی را "بیمعنا" دانسته بود.
چهرههای اصلی مجمع روحانیون نیز همچون محمد خاتمی و موسوی خویینیها نیز شرایط را برای حضور در انتخابات مساعد نمیدانند. پیشتر نیز عدهای از زندانیان سیاسی بر عدم مشارکت در انتخابات «غیر رقابتی و نا سالم» تاکید کرده بودند.
اصلاحطلبان ؛ هیزم گرم کردن انتخابات
امیر محبیان از چهرههای میانهرو اصولگرایان در یادداشتی در روزنامهی رسالت با اشاره به پایگاه اجتماعی جریان اصلاحطلبی در ایران مینویسد: «وجود حداقل دو جریان سیاسی رقیب درون کشور موجب پایش مستمر رفتار هر جریان توسط دیگری شده و هزینههای پایش رفتارها توسط نظام کاهش یابد.»
وی در مورد شروط خاتمی برای حضور اصلاحطلبان در انتخابات معتقد است که «شرط گذاری برای یک نظام انقلابی با دشمنان بسیار، کاملا نادرست و نتیجهی آن از پیشاپیش معلوم است.»
میخواهند انتخاباتی فرمایشی و دستوری ترتیب دهندخاتمی از آزادی همه زندانیان سیاسی، آزادی احزاب و مطبوعات مستقل و همچنین تضمین سلامت انتخابات به عنوان حداقلهای لازم برای حضور اصلاحطلبان در انتخابات مجلس شورای اسلامی یاد کرده است.
محبیان میگوید نظام به دلایل مختلفی حاضر به پذیرش این شروط نیست. به باور این روزنامهنگار اصولگرا "شرایط بینالمللی، ایستادگی سران جنبش اعتراضی بر مواضع خود و توان نظام برای جذب مشارکتی قابل قبول" از عمده دلایل عدم پذیرش این شروط است.
پیشنهاد «مشارکت نا مشروط» در انتخابات
امیر محبیان در بخش دیگری از یادداشت خود به سه سناریوی پیش روی اصلاحطلبان و محمد خاتمی اشاره میکند: «تحریم انتخابات، عدم مشارکت بدون اعلام تحریم و شرکت نامشروط.»
وی در شرکت نامشروط پیشنهاد میکند اصلاحطلبان بدون توجه به امکان پیروزی در انتخابات تنها برای مشروعیت بخشیدن به نظام و انتخابات در آن شرکت کنند و مشارکت را افزایش دهند تا در «دراز مدت» زمینه برای آینده این جریان مناسبتر شود.
به نظر میرسد این پیشنهاد از هم اکنون توسط اصلاحطلبان مردود است. مهدی کروبی از رهبران این جریان که در حصر خانگی به سر میبرد، مواضع خود درباره انتخابات را به همسرش انتقال داد.
به نوشته سایت سحام نیوز که دیدگاههای آقای کروبی را منتشر میکند، وی بر این باور است که «آقایان از تداوم قهر و نارضایتی مردم به خوبی مطلعاند و میخواهند انتخاباتی فرمایشی و دستوری ترتیب دهند و با رد صلاحیت و ابطال برخی حوزهها و پرکردن صندوقهای رای از رایهای بدون صاحب، و سپس برخورد و دستگیری و به وجود آوردن رعب و وحشت و امنیتی کردن کشور، پروژه تکراری انتخابات ۸۸ را بار دیگر پیاده کنند.»
Sunday 25 December 2011
هجوم به کلیسای خانگی مسیحیان اهواز
کودکان هم بازداشت شدند
منابع خبری مسیحان ایران از هجوم نیروهای امنیتی به کلسیای خانگی مسیحان اهواز در استان خوزستان خبرداده و گفتهاند فرهاد سبکروح، کشیش کلیسای ربانی بههمراه همسرش شهناز و تمام اعضای کلیسا بازداشت و بهوسیله دو دستگاه اتوبوس به مکان نامعلومی منتقل شدهاند. منابع خبری "روز" میگویند تعدادی از افراد بازداشت شده، عضو کلسیای ملی انگلیان اهواز هستند.
یوسف عزیزی بنی طرف، کارشناس مسائل خوزستان در مصاحبه با روز میگوید ترس حاکمیت از گسترش دین مسیحیت در ایران و تحرکات پیروان این مذهب در آستانه سال جدید میلادی میتواند یکی از دلایل موج جدید بازداشتهای این اقلیت مذهبی در خوزستان باشد.
کریم عبدیان، رئیس سازمان حقوق بشر اهواز هم به روز میگوید علاوه بر مسیحان اقلیت منداویی نیز در طول سالهای گذشته با فشار نیروهای امنیتی روبرو بوده از برگزرای آزادانه مناسک دینی خود محروم شدهاند.
بازداشت مسیحیان در آستانه میلاد مسیح
به گزارش شبکه خبر مسیحیان فارسی زبان از اهواز مرکز استان خوزستان، قبل از ظهر روز جمعه ۲ دی ماه، به هنگام برگزاری جلسه سرویس هفتگی کلیسای جماعت ربانی اهواز ماموران امنیتی به این محل مراجعه کرده و افراد حاضر در این مراسم را بازداشت کرده است.
بر اساس این گزارش ماموران "لباس شخصی" همه حاضران در جلسه حتی "بچههای کوچک که در کلاس مخصوص کانون شادی کلیسا حضور داشتند" را بازداشت کردهاند.
ماموران امنیتی علاوه بر ضبط چند دستگاه کامپیوتر و کتابهای مرتبط با مسیحیت، افراد بازداشت شده را با دو دستگاه مینی بوس به محل نامشخصی بیرون بردند.
منابع خبری مسیحیان ایران همچنین گزارش دادهاند که شمار زیادی از بازداشت شدگان ساعاتی بعد آزاد شدهاند، اما کشیش فرهاد سبک روح شبان و همسرش خانم شهناز به همراه دو تن از خادمان کلیسا به نامهای دیوید و ناصر همچنان در بازداشت به سر میبرند.
تا این لحظه از محل نگهداری این افراد و علت دستگیری آنها اطلاعی در دست نیست.
یوسف عزیزی بنی طرف، نوسینده و کارشناس مسائل خوزستان با تائید این خبر به روز میگوید: "بعید نیست افراد دستگیر شده از افراد نوکیش مسیحی باشند، چون در گذشته با مسیحیهای ارمنی که به نسبت بیشتری در خوزستان حضور دارند، برخورد چندانی صورت نگرفته است. بر اساس اخباری که به صورت اختصاصی در اختیار ما قرار گرفته، افراد بازداشت از اعضای کلیسای خانگی ملی انگلیان اهواز(الكنيسة الإنجيلية الهوازية الوطنية) هستند. آنها در اهواز زندگی میکنند."
به گفته آقای بنی طرف در طول سالهای گذشته شماری از جوانان عرب به مسیحیت گروئیده و با حضور در کلیساهای خانگی به عبادت پرداخته ند: "آنها در تمام مدت به صورت مخفیانه و سری به فعالیتهای خود پرداختهاند. فعالیتهای آنها صرفا مذهبی بوده است. بر همین اساس از بدو تشکیل تحت پیگرد قانونی بودهاند."
این نوسینده عرب در مورد تاریخ حضور مسیحیان در خوزستان میگوید: "چند نوع مسیحی در این استان زندگی میکنند. ارمنیها از جمله آنها هستند. زبان آنها فارسی است و در میان آنها هم هستند کسانی که بر زبان عربی تسلط دارند. اصل مسیحیها ی اهواز اما متعلق به اقلیت عرب خوزستان هستند که در زبان محلی به آنها نصرانا گفته میشود. حضور آنها در این منطقه تاریخی است و به دوران قبل از حکومت شیخ خزعل بر منطقه خوزستان بر میگردد."
یوسف عزیزی بنی طرف میافزاید: "تغییر دین از نظر قانون اساسی ارتداد محسوب میشود و مجازات آن هم اعدام است؛ همین دلیل برگزاری مناسک نوکیشان مسیحی به صورت مخفیانه است."
او اما در مورد بازداشتهای اخیر میگوید: "احتمالا چون نزدیک میلاد حضرت عیسی و آغاز سال مسیحی است، تحرکات مذهبی مسیحیها هم نسبت به روزهای عادی سال پررنگتر شده است. به نظر میرسد این تحرکات که به مناسب میلاد مسیح صورت گرفته حساسیت حاکمیت را بر انگیخته و در نهایت باعث بازداشت این افراد شده است."
کریم عبدیان، از اعضای سازمان حقوق بشر اهواز هم در رابطه با اقلیتهای مذهبی خوزستان، به روز میگوید: "شهروندن خوزستانی از جمله آن دسته که پیروان اقلیتهای مذهبی هستند، از سوی جمهوری اسلامی تحت فشار مضاعف هستند. آنها یک بار مانند سایر هموطنان به عنوان ایرانی، بعد به علت عرب بودن تحت ستم قرار میگیرند. در این میان علاوه بر مسیحیها، پیروان اقلیت دینی مندایی هم با فشارهای زیادی از سوی حاکمیت روبرو هستند."
به گفته این فعال حقوق بشر خوزستانی، اقلیتهای مذهبی به دلیل عدم برخورداری از آزادی برگزاری مناسک دینی خود، ناچار هستند که با گرد آمدن در منازل به صورت مخفیانه به برگزاری آئین و مناسک دینی خود بپردازند.
مسیحیت در قانون اساسی
بازداشت پیروان مسیحیت در استان خوزستان امسال در شرایطی صورت گرفته است که سال گذشته نیز ۶۰ تن از اعضای کلیساهای خانگی در شهرهای مختلف ایران بازداشت شدند و برخی از آنها هم تا کنون در زندان به سر میبرند.
طبق اصل ۱۲ قانون اساسی دین رسمی جمهوری اسلامی، اسلام، مذهب جعفری اثنی عشری است. از پیروان دیگر مذاهب اسلامی چون حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی، زیدی به اقلیت تعبیر نشده و در همان اصل عنوان شده که پیروان این مذاهب از احترام کامل برخوردارند. آنها اگر چه در برابر اکثریت شیعه مذهب، اقلیت مذهبی به حساب میآیند اما اصل ۱۲ قانون اساسی موجودیت و حفظ هویت آنها را به رسمیت شناخته و به آنها اجازه داده در مراسم مذهبی خود و تعلیم و تربیت دینی طبق فقه خویش آزادانه عمل نمایند و در احوال شخصیه و دعاوی مربوط به آن نیز مقررات فقهی خودشان مجری بوده و در دادگاهها هم بر همین موازین عمل میشود.
طبق اصل ۱۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی، اما به صراحت تاکید شده است: "ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیتی دینی شناخته میشوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل میکنند."
با این وجود، در پارهای موارد مسولان جمهوری اسلامی بر برخورد با پیروان برخی از این ادیان تاکید دارند.
سال گذشته، مرتضی تمدن، استاندار تهران با مقایسه مسیحیان تبشیری با وهابیت و طالبان، این دین را یک جریان "منحرف و فاسد " در مسیحیت نام برد و تصریح کرد: "آنان مانند جریان طالبان و وهابیت که به عنوان یک آفت خود را در دین اسلام جا زدهاند، به نام مسیحیت و به پشتوانه انگلیس حرکتی را طراحی کردهاند، اما با یاری خدا توطئه آنها به سرعت شناسایی و ضربات اولیه به آنان وارد شد."
در اردیبهشت ماه سال جاری نیز، آیت الله مصباح یزدی، روحانی افراطی حامی حکومت با اشاره به ناکارآمدی تلاشها و هزینههای سازمان تبلیغات اسلامی در برخورد با مسیحیت در ایران، پیشنهاد کرد در کنار انتشار کتابهای "مهم"، مدارسی هم برای مبارزه با وهابیت درون نظام تشکیل شود.
در سالهای گذشته تعدادی از مسیحیان تبشیری در شهرهایی مانند تهران، مشهد، رشت و اهواز به اتهماتی نظیری ارتداد و اقدام علیه امنیت ملی بازداشت شدهاند.
نقض حقوق اقلیتهای دینی در ایران، به ویژه در طول چند سال گذشته، از سوی نهادهای جهانی مدافع حقوق بشر محکوم شده است. سازمان عفو بین الملل، سازمان دیدهبان حقوق بشر، کمیسیون آزادی بین المللی ادیان آمریکا، وزارت امور خارجه آمریکا، وزارت امور خارجه بریتانیا و شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل، از جمله نهادها و اشخاصی هستند که اخبار مربوط به تداوم ایجاد محدودیت برای اقلیتهای دینی و مذهبی در ایران را تائید و آن را محکوم کردهاند.
این موضوع اخیرا در قطعنامه حقوق بشری کمیته سوم سازمان ملل متحد علیه جمهوری اسلامی نیز مورد تائید مجدد قرار گرفته استد.
گزینگویههای ۲۰۱۱: از کشتن بن لادن تا گزینه نظامی علیه ایران
«من تا آخرین قطرهی خونم خواهد جنگید.»
معمر قذافی در روز ۲۲ فوریه در نطقی تلویزیونی در ارتباط با جنگ داخلی در لیبی
«با یاری خدا این توطئه را پشت سر خواهیم گذارد.»
بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، در روز ۳۰ مارس در سخنرانی خود در مجلس درباره اعتراضات مردم
«من تمام سعیام را در راه حفظ مردم کردم.»
بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، در روز ۷ دسامبر در گفتوگویی با شبکه تلویزیونی ایبیسی
«پرتغال تقاضای کمک نخواهد کرد.»
سوکراتس، نخست وزیر پرتغال، در روز ۱۱ ژانویه در ارتباط با پرداختهای میلیاردی احتمالی از صندوق کمکرسانی اتحادیه اروپا
«عدالت اجرا شده است (...) بن لادن رهبر مسلمانان نبود، بلکه کسی بود که مسلمانان را قتل عام میکرد.»
باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، در روز اول ماه مه در نطقی تلویزیونی در رابطه با کشته شدن اسامه بن لادن، رهبر القاعده
«من خوشحالم که کشتن اسامه بن لادن به تحقق پیوسته است.»
آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، در روز ۲ مه در رابطه با کشته شدن اسامه بن لادن، رهبر القاعده
«در کشور بحرانی وجود ندارد.»
آلکساندر لوکاشنکو، رئیس جمهور بلاروس، در روز ۱۷ ژوئن در رابطه با بحران اقتصادی و مالی حاکم در این کشور
«وقت آن رسیده که (افغانها) ملت خود را بسازند.»
باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، در روز ۲۲ ژوئن در نطقی تلویزیونی در رابطه با خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان
«من نمیتوانم حرف بزنم، لطفا مرا درک کنید.»
آی وی وی، هنرمند دگراندیش چینی، در روز ۲۳ ژوئن در پکن پس از آزاد شدن از زندان
«همه ما در ماجرا دست داریم، اهل مطبوعات، سیاستمداران، رهبران احزاب − از جمله خود من.»
دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا، در روز ۸ ژوئیه در ارتباط با نشریه "نیوز آو د ورلد" و رسوایی شنود تلفنی
«با سپاس و درود»
آخرین سرتیتر نشریه "نیوز او د ورلد" که در روز ۱۰ ژوئیه انتشار آن در پی رسوایی شنود تلفنی پایان یافت
«تا چند ماه دیگر از این کشور خرابشده میزنم بیرون.»
سیلویو برلوسکونی، نخست وزیر ایتالیا، گویا این جمله را در روز ۱۳ ژوئیه در تماسی تلفنی و در پی نارضایتی از دستگاه قضایی کشورش ابراز داشته
«عملیات نظامی (علیه ایران) سودی نخواهد داشت، زیرا به هدف مورد نظر نخواهیم رسید و پیامدهای آن فاجعهبار خواهد بود.»
ژان آسلبورن، وزیر خارجه لوکزامبورگ، در روز ۱۴ نوامبر در رابطه با بحث گزینهی نظامی علیه ایران
معمر قذافی در روز ۲۲ فوریه در نطقی تلویزیونی در ارتباط با جنگ داخلی در لیبی
«با یاری خدا این توطئه را پشت سر خواهیم گذارد.»
بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، در روز ۳۰ مارس در سخنرانی خود در مجلس درباره اعتراضات مردم
«من تمام سعیام را در راه حفظ مردم کردم.»
بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، در روز ۷ دسامبر در گفتوگویی با شبکه تلویزیونی ایبیسی
«پرتغال تقاضای کمک نخواهد کرد.»
سوکراتس، نخست وزیر پرتغال، در روز ۱۱ ژانویه در ارتباط با پرداختهای میلیاردی احتمالی از صندوق کمکرسانی اتحادیه اروپا
«عدالت اجرا شده است (...) بن لادن رهبر مسلمانان نبود، بلکه کسی بود که مسلمانان را قتل عام میکرد.»
باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، در روز اول ماه مه در نطقی تلویزیونی در رابطه با کشته شدن اسامه بن لادن، رهبر القاعده
«من خوشحالم که کشتن اسامه بن لادن به تحقق پیوسته است.»
آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، در روز ۲ مه در رابطه با کشته شدن اسامه بن لادن، رهبر القاعده
«در کشور بحرانی وجود ندارد.»
آلکساندر لوکاشنکو، رئیس جمهور بلاروس، در روز ۱۷ ژوئن در رابطه با بحران اقتصادی و مالی حاکم در این کشور
«وقت آن رسیده که (افغانها) ملت خود را بسازند.»
باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، در روز ۲۲ ژوئن در نطقی تلویزیونی در رابطه با خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان
«من نمیتوانم حرف بزنم، لطفا مرا درک کنید.»
آی وی وی، هنرمند دگراندیش چینی، در روز ۲۳ ژوئن در پکن پس از آزاد شدن از زندان
«همه ما در ماجرا دست داریم، اهل مطبوعات، سیاستمداران، رهبران احزاب − از جمله خود من.»
دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا، در روز ۸ ژوئیه در ارتباط با نشریه "نیوز آو د ورلد" و رسوایی شنود تلفنی
«با سپاس و درود»
آخرین سرتیتر نشریه "نیوز او د ورلد" که در روز ۱۰ ژوئیه انتشار آن در پی رسوایی شنود تلفنی پایان یافت
«تا چند ماه دیگر از این کشور خرابشده میزنم بیرون.»
سیلویو برلوسکونی، نخست وزیر ایتالیا، گویا این جمله را در روز ۱۳ ژوئیه در تماسی تلفنی و در پی نارضایتی از دستگاه قضایی کشورش ابراز داشته
«عملیات نظامی (علیه ایران) سودی نخواهد داشت، زیرا به هدف مورد نظر نخواهیم رسید و پیامدهای آن فاجعهبار خواهد بود.»
ژان آسلبورن، وزیر خارجه لوکزامبورگ، در روز ۱۴ نوامبر در رابطه با بحث گزینهی نظامی علیه ایران
«نروژ به خشونت همواره اینگونه پاسخ داده که جامعه را بازتر کرده و دمکراسی را مستحکمتر».
ینس اشتولتنبرگ، نخست وزیر نروژ، در روز ۲۷ ژوئیه در پی سوءقصدی مرگبار که دهها کشته بر جای گذاشت
«این معاملهای نبوده که من خواستار آن بوده باشم.»
باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، در روز ۳۱ ژوئیه در کاخ سفید در مورد سازش با جمهوریخواهان برای حل بحران بدهیهای ایالات متحده
«ما ملتمان را مسموم نخواهیم کرد.»
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، در ماه ژوئن در ارتباط با منع صدور سبزیجات آلوده به باکتری ایکولا از اتحادیه اروپا به روسیه
«از دید ما سربازان آلمانی میتوانند برای همیشه اینجا بمانند.»
حامد کرزای، رئیس جمهور افغانستان، در روز ۳ دسامبر در گفتوگویی با هفتهنامهی آلمانی اشپیگل
«برلوسکونی مناسبترین فرد برای یک اپرای کمدی است.»
مارتین شولتز، سیاستمدار آلمانی از حزب سوسیال دمکرات، در روز ۱۰ نوامبر در گفتوگویی با هفتهنامه اشپیگل در رابطه با سیلویو برلوسکونی، نخست وزیر ایتالیا
«و نتیجهی اخلاقی داستان این است: به حرف مادرت گوش کن!»
تام هوپر، کارگردان بریتانیایی، در روز ۲۷ فوریه در مراسم دریافت اسکار برای فیلم «سخنرانی پادشاه» که مادرش توصیه ساختن آن را به او کرده بود
«ما یکی از غولهای هالیوود را از دست دادهایم.»
التون جان، خواننده معروف پاپ، در روز ۲۳ مارس در مورد مرگ الیزابت تیلور، بازیگر پرآوازهی هالیوود
«من یک نازی هستم.»
لارس فون تریر، کارگردان دانمارکی، در روز ۱۸ مه در حاشیهی جشنوارهی سینمایی کن
«وقتی هنرپیشهها به تفصیل و جزییات دربارهی نقش خود صحبت میکنند، واقعا ماجرا خستهکننده میشود. آنها بهتر است که بازیشان را بکنند و به غیر از آن خفهخون بگیرند.»
کریستف والس، بازیگر آلمانی و برندهی جایزهی اسکار، در روز ۳۱ اوت در گفتوگویی با روزنامهی "زود دویچه"
«من اصلا نمیدانم که این شاعر کیست.»
مارسل رایش رانیتسکی، معروفترین منتقد ادبی آلمان، در روز ۶ اکتبر در ارتباط با اهدای جایزه نوبل ادبی به توماس ترانسترومر، شاعر سوئدی
«من فیلمهای شاد میسازم، چون دیگر تاب تحمل بدبختی را ندارم.»
استفان فریرز، کارگردان بریتانیایی، در روز ۳ دسامبر در هنگام دریافت جایزه فیلم اروپا
ینس اشتولتنبرگ، نخست وزیر نروژ، در روز ۲۷ ژوئیه در پی سوءقصدی مرگبار که دهها کشته بر جای گذاشت
«این معاملهای نبوده که من خواستار آن بوده باشم.»
باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، در روز ۳۱ ژوئیه در کاخ سفید در مورد سازش با جمهوریخواهان برای حل بحران بدهیهای ایالات متحده
«ما ملتمان را مسموم نخواهیم کرد.»
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، در ماه ژوئن در ارتباط با منع صدور سبزیجات آلوده به باکتری ایکولا از اتحادیه اروپا به روسیه
«از دید ما سربازان آلمانی میتوانند برای همیشه اینجا بمانند.»
حامد کرزای، رئیس جمهور افغانستان، در روز ۳ دسامبر در گفتوگویی با هفتهنامهی آلمانی اشپیگل
«برلوسکونی مناسبترین فرد برای یک اپرای کمدی است.»
مارتین شولتز، سیاستمدار آلمانی از حزب سوسیال دمکرات، در روز ۱۰ نوامبر در گفتوگویی با هفتهنامه اشپیگل در رابطه با سیلویو برلوسکونی، نخست وزیر ایتالیا
«و نتیجهی اخلاقی داستان این است: به حرف مادرت گوش کن!»
تام هوپر، کارگردان بریتانیایی، در روز ۲۷ فوریه در مراسم دریافت اسکار برای فیلم «سخنرانی پادشاه» که مادرش توصیه ساختن آن را به او کرده بود
«ما یکی از غولهای هالیوود را از دست دادهایم.»
التون جان، خواننده معروف پاپ، در روز ۲۳ مارس در مورد مرگ الیزابت تیلور، بازیگر پرآوازهی هالیوود
«من یک نازی هستم.»
لارس فون تریر، کارگردان دانمارکی، در روز ۱۸ مه در حاشیهی جشنوارهی سینمایی کن
«وقتی هنرپیشهها به تفصیل و جزییات دربارهی نقش خود صحبت میکنند، واقعا ماجرا خستهکننده میشود. آنها بهتر است که بازیشان را بکنند و به غیر از آن خفهخون بگیرند.»
کریستف والس، بازیگر آلمانی و برندهی جایزهی اسکار، در روز ۳۱ اوت در گفتوگویی با روزنامهی "زود دویچه"
«من اصلا نمیدانم که این شاعر کیست.»
مارسل رایش رانیتسکی، معروفترین منتقد ادبی آلمان، در روز ۶ اکتبر در ارتباط با اهدای جایزه نوبل ادبی به توماس ترانسترومر، شاعر سوئدی
«من فیلمهای شاد میسازم، چون دیگر تاب تحمل بدبختی را ندارم.»
استفان فریرز، کارگردان بریتانیایی، در روز ۳ دسامبر در هنگام دریافت جایزه فیلم اروپا
محاکمه وبلاگنویس محمدرضا پورشجری به جرم ابراز عقیده
محمدرضا پورشجری (سیامک مهر) وبلاگنویس زندانی در زندان رجایی شهر، روز پنجشنبه ۳۰ آذر در دادگاه انقلاب کرج به ریاست قاضی غلام سرابی، به دلیل نوشتههایی که در وبلاگ خود به نام "گزارش به خاک ایران" منتشر کرده، محاکمه شده است.
محمدرضا پورشجری شهریور ۱۳۸۹ دستگیر شده و در این مدت اخبار مختلفی از سایتهای حقوقبشری درباره وخامت حال او در زندان به دلیل شکنجه منتشر شده است.
میترا پورشجری فرزند محمدرضا پورشجری در گفتوگو با دویچهوله اتفاقات رخ داده در آخرین دادگاه پدرش را شرح داده است.
به گفته میترا پورشجری، محمدرضا پورشجری فقط عقاید شخصی خود را در وبلاگش منتشر کرده است.
آقای پورشجری در برخی نوشتههای خود در وبلاگ "گزارش به خاک ایران"، به نقد شریعت اسلامی پرداخته است.
بشنوید: گفتوگو با میترا پورشجری فرزند محمدرضا پورشجری وبلاگنویس زندانی
دویچهوله: آیا از نتیجه دادگاهی که ۳۰ آذرماه برای پدرتان، آقای محمدرضا پورشجری، تشکیل شد خبر دارید؟ در این دادگاه چه گذشت؟
میترا پورشجری: حدود ساعت ۱۰ صبح، پدرم را به دادگاه ۱۰۹ انقلاب کرج آوردند. وقتی به داخل رفت، یک ربع بیشتر طول نکشید و بیرون آمد.
در حالی که دادگاه قبلیاش نزدیک به سه ساعت طول کشید. اما اینبار دادگاه یک ربع بیشتر طول نکشید؛ با این تفاوت که دستبند و پابندش را هم باز نکردند. پدرم با یک سرباز داخل دادگاه شد. داخل دادگاه هم فقط سرباز بود و پدرم و قاضی غلام سرابی.
در پایان دادگاه، پدرم گفت که قاضی به او هیچ چیزی نگفته است. فقط گفته که، «از خودت دفاع کن.» پدرم پاسخ داده است که، «من دفاعی نمیتوانم بکنم، چون نه وکلای من اینجا هستند، نه هیات منصفه و نه حتی نمایندهی رسانهها و من اصلا این دادگاه را به رسمیت نمیشناسم.»
قاضی هم به او گفته است، «اشکالی ندارد که تو ما را به رسمیت نمیشناسی. ما اینبار باید رای شما را صادر کنیم و اینکار را میکنیم. حال شما میخواهی به رسمیت بشناس، میخواهی نشناس!» قاضی شروع میکند به تهدید کردن پدرم. پدرم هم ناراحت میشود و میگوید، «بالاخره روزی میرسد که شما نیز همانند قذافی در سوراخی گیر میافتید.»
قاضی هم در پاسخ میگوید که، «اشکالی ندارد؛ تا وقتی هستیم، امثال شما تاواناش را پس میدهند، وقتی هم رفتیم، که رفتهایم.»
پدرم میگوید نامهای از دادستانی با مهر وزارت اطلاعات روی میز قاضی بوده است. قاضی به پدرم گفته است، «هرچه هم بخواهید بگویید فایده ندارد، حکم شما آمده است.»
بههرحال پدرم را همراه با نامهای به دفتر شعبه بردند و پدرم آن نامه را امضا کرد. اینبار نگذاشتند حتی من به پدرم نزدیک شوم. فقط همین چند جمله را توانست بگوید و دو روز پیش گفت که این اتفاق افتاده است.
محمدرضا پورشجری شهریور ۱۳۸۹ دستگیر شده و در این مدت اخبار مختلفی از سایتهای حقوقبشری درباره وخامت حال او در زندان به دلیل شکنجه منتشر شده است.
میترا پورشجری فرزند محمدرضا پورشجری در گفتوگو با دویچهوله اتفاقات رخ داده در آخرین دادگاه پدرش را شرح داده است.
به گفته میترا پورشجری، محمدرضا پورشجری فقط عقاید شخصی خود را در وبلاگش منتشر کرده است.
آقای پورشجری در برخی نوشتههای خود در وبلاگ "گزارش به خاک ایران"، به نقد شریعت اسلامی پرداخته است.
بشنوید: گفتوگو با میترا پورشجری فرزند محمدرضا پورشجری وبلاگنویس زندانی
دویچهوله: آیا از نتیجه دادگاهی که ۳۰ آذرماه برای پدرتان، آقای محمدرضا پورشجری، تشکیل شد خبر دارید؟ در این دادگاه چه گذشت؟
میترا پورشجری: حدود ساعت ۱۰ صبح، پدرم را به دادگاه ۱۰۹ انقلاب کرج آوردند. وقتی به داخل رفت، یک ربع بیشتر طول نکشید و بیرون آمد.
در حالی که دادگاه قبلیاش نزدیک به سه ساعت طول کشید. اما اینبار دادگاه یک ربع بیشتر طول نکشید؛ با این تفاوت که دستبند و پابندش را هم باز نکردند. پدرم با یک سرباز داخل دادگاه شد. داخل دادگاه هم فقط سرباز بود و پدرم و قاضی غلام سرابی.
در پایان دادگاه، پدرم گفت که قاضی به او هیچ چیزی نگفته است. فقط گفته که، «از خودت دفاع کن.» پدرم پاسخ داده است که، «من دفاعی نمیتوانم بکنم، چون نه وکلای من اینجا هستند، نه هیات منصفه و نه حتی نمایندهی رسانهها و من اصلا این دادگاه را به رسمیت نمیشناسم.»
قاضی هم به او گفته است، «اشکالی ندارد که تو ما را به رسمیت نمیشناسی. ما اینبار باید رای شما را صادر کنیم و اینکار را میکنیم. حال شما میخواهی به رسمیت بشناس، میخواهی نشناس!» قاضی شروع میکند به تهدید کردن پدرم. پدرم هم ناراحت میشود و میگوید، «بالاخره روزی میرسد که شما نیز همانند قذافی در سوراخی گیر میافتید.»
قاضی هم در پاسخ میگوید که، «اشکالی ندارد؛ تا وقتی هستیم، امثال شما تاواناش را پس میدهند، وقتی هم رفتیم، که رفتهایم.»
پدرم میگوید نامهای از دادستانی با مهر وزارت اطلاعات روی میز قاضی بوده است. قاضی به پدرم گفته است، «هرچه هم بخواهید بگویید فایده ندارد، حکم شما آمده است.»
بههرحال پدرم را همراه با نامهای به دفتر شعبه بردند و پدرم آن نامه را امضا کرد. اینبار نگذاشتند حتی من به پدرم نزدیک شوم. فقط همین چند جمله را توانست بگوید و دو روز پیش گفت که این اتفاق افتاده است.
وکیل پدر شما چه کسی است؟
پدرم وکیل نداشتند. من با آقای شریف و بعد با آقای دادخواه صحبت کردم. با آقای دادخواه به زندان رفتیم، فرم اختیار وکیل را برای پدرم فرستادیم که امضا کند، اما نگذاشتند و گفتند که حق گرفتن وکیل ندارید.
بعد من پیش دادستان علی فرهادی رفتم. ایشان گفتند که من امضا میدهم که شما میتوانید وکیل بگیرید، بروید وکیل بگیرید. اما وقتی فرم وکالتنامهی آقای دادخواه را به خود آقای غلام سرابی دادیم، ایشان گفتند که شما نمیتوانید به این شکل وکیل بگیرد و فقط میتوانید وکیل تسخیری داشته باشید.
یعنی در دادگاه ۳۰ آذر، حتی وکیل تسخیری هم حضور نداشت؟
نه، پدرم گفت حالا که نمیگذارند آقای دادخواه وکیلشان باشد، وکیلی نمیگیرند. حتی خود آقای دادخواه گفتند اگر با من مشکل دارند، فرد دیگری را میفرستند. اما دادستان و دادیار زندان اصلا نگذاشتند که وکالتنامهی وکیل را به دست پدرم برسانیم که پدرم بتواند با وکیل قرار ملاقات بگذارد.
پدر شما جز نوشتن در وبلاگ خود، آیا کار دیگری هم انجام داده است؟ اتهام محاربه به چه دلیل در مورد ایشان مطرح شده است؟
پدر من هشت سال مینوشت. وبلاگنویس بود و با هیچ گروه، سازمان و فردی، به جز من که دخترش هستم، ارتباطی نداشته است. او تنها در خانه مینشست، میخواند و مینوشت.
پدرم به جز بیان نظر شخصی و وبلاگنویسی، هیچ کار دیگری انجام نداده است. اتهاماتی که به او زدهاند، بر اساس همان نوشتههای او طی این سالها بوده است.
آنطور که پدرم تعریف کرد، روزهای اول او را شکنجه میکردند، میزدند، با شوکر الکتریکی میزدند و میگفتند که تو در فلان تاریخ اینگونه نوشتهای. یعنی اتهام پدر من فقط نویسندگی و وبلاگنویسی بوده است و هیچ کار دیگری نکرده است.
در ماههای اخیر، نامهای از آقای پورشجری خطاب به شما منتشر شده است. ایشان در این نامه از اقدام به خودکشی به خاطر فشارهای داخل زندان صحبت کردهاند. در این مدت اخبار زیادی هم در باره وخامت حال ایشان بر اثر شکنجه در زندان منتشر شده است. چه اطلاعی از وضعیت جسمی پدرتان دارید؟
وقتی پدرم در زندان گوهردشت بود، دیسک کمر و سنگ کلیه داشتند. دو تن از پزشکان زندان گوهردشت تشخیص داده بودند که ایشان باید به بیمارستان رسول اکرم تهران برود. یک کلیهی پدرم تقریبا از کار افتاده، کلیهی دیگرشان هم سنگ شدید دارد.
روزی که میخواستند پدرم را به زندان مرکزی کرج منتقل کنند، به او گفته بودند، میخواهیم شما را به بیمارستان ببریم. من هم خبر داشتم. او داخل ون بود و فکر کرد میخواهند او را به بیمارستان منتقل کنند. اما بعد از یک ساعت متوجه میشود که او را به زندان دیگری منتقل کردهاند.
در حال حاضر همچنان مشکل دیسک کمر و کلیهی پدرم باقی است. جدیدا به خاطر شکنجهها و ضرباتی که در هفتههای اول به سر پدرم وارد شده، هفتهای یکی دوبارغش میکند و زندانیها به او کمک میکنند.
زندان مرکزی کرج یا قزلحصار - چندتا اسم دارد - که الان پدرم آنجاست، شرایط وخیم و بسیار بدی دارد و حتی همان پزشکی که در زندان گوهردشت بود، اینجا نیست که بتواند معالجه کند.
پدرم میگوید که دارو خیلی سخت به دستشان میرسد. جدیدا هم به خاطر ضربههای ماههای اول به سرش ، غش میکند و مشکل دارد. دکتری هم نیست که تشخیص دهد، چه مشکلی برای پدرم پیش آمده که هفتهای یکی دو بار غش میکند و از حال میرود.
آیا تاریخی برای دادگاه بعدی اعلام شده است؟
نه، هیچ چیزی نگفتند. قبل از اینکه پدرم به دادگاه بیاید، من رفتم با قاضی غلام سرابی صحبت کردم و گفتم که پدرم هیچ کاری نکرده است و فقط عقایدش را بیان کرده است. ایشان گفتند که اینجا، چارچوبی دارد که پدر شما از این چارچوب تجاوز کرده و به سزای کارش میرسد.
الان هم پدرم میگوید که هیچ اطلاع دقیقی به او ندادهاند که چه وقت حکم به او ابلاغ میشود. به او گفتهاند، شما بروید زندان. دوباره شما را به دادگاه میآوریم و حکم را ابلاغ میکنیم.
یعنی حکم صادر شده که قرار است ابلاغ بشود؟
بله همان سیام آذر، آقای غلام سرابی قاضی دادگاه به پدرم گفته بوده که حکم شما از قبل صادر شده است، اگر میخواهی دفاعی بکنی، بکن!
قاضی دادگاه نگفت چه حکمی صادر شده است؟
نه، به پدرم هم نگفته بودند. پدرم در دادگاه گفته بود، «من اینجا آمدهام که حکم اعدام خودم را بگیرم و اصلا برایم مهم نیست. فقط حکم را به من ابلاغ کنید.» گفته بودند، «شما بروید، بعد حکم به شما ابلاغ میشود. پدرم میگوید که حکم من قبلا از طرف وزارت اطلاعات صادر شده و آقای غلام سرابی قاضی دادگاه کارهای نیستند.»
پدرم میگوید نامه وزارت اطلاعات و دادستانی در مورد پروندهاش را جلوی دست قاضی دیده است. قاضی هم اصلا حرفی نزده و فقط گفته دفاع کنید. پدرم گفته است صلاحیت دادگاه را قبول ندارد و دفاعی نمیکند. در هیچ کشور دیگری، اینچنین دادگاهی تشکیل نمیشود. قاضی گفته است، پای این حرفهای خود را امضا کن. پدرم هم امضا کرده و بیرون آمده است.
اگر فکر میکنید درباره پدرتان سخن ناگفتهای مانده است، بفرمایید.
من از رسانهها، نمایندهها و گزارشگران حقوق بشر که حوزهی کاریشان به ایران مربوط میشود، میخواهم که اگر کاری از دستشان برمیآید، برای پدرم انجام دهند.
چون پدر من کار خاصی نکرده ، فقط عقایدش را نوشته است. الان ۱۶ ماه است که پدرم را در زندان گوهردشت و این زندان نگه داشتهاند. هفتههای اول هیچ اطلاعی در بارهی او به ما نمیدادند. از آنها میخواهم، قبل از اینکه با وضع بد زندانها و بیماریهایی که پدرم دارد، در زندان بلایی به سر او بیاید، برای پدرم کاری انجام دهند. فقط همین!
Thursday 22 December 2011
ايران وب سايت سفارت بريتانيا را فيلتر کرد
http://www.radiofarda.com/content/o2_uk_iran_blocks_britain_website/24430726.html
۱۳۹۰/۱۰/۰۱
چند هفته پس از تعطيلی سفارت بريتانيا در تهران، ويليام هيگ، وزيرامور خارجه این کشور، روز پنج شنبه در بيانيه ای اعلام کرد، دولت ايران وب سايت سفارت بریتانیا را فيلتر کرده است.
ويليام هيگ در بيانيه خود همچنين گفته است اين اقدام ايران «غيرسازنده » است.
وب سايت سفارت بريتانيا در تهران حاوی اطلاعات درخصوص سياست های بريتانيا و همچنین بيانيه های دولت اين کشور است.
در هشتم آذرماه سال جاری گروهی که رسانه های دولتی ايران از آنها به عنوان دانشجويان بسيجی» ياد می کردند به اماکن ديپلماتيک بريتانيا درتهران حمله کردند و به تخریب اموال سفارت و همچنين اقامتگاه ديپلمات ها درباغ قلهک دست زدند. به دنبال اين حمله بريتانيا کليه ديپلمات های خود را از ايران خارج کرد.
ويليام هيگ دربيانيه خود گفته است:«اينک وب سايت سفارت بريتانيا به فهرست هزاران وب سايت ديگری اضافه شده است که به وسيله مقامات ايرانی سانسور می شوند.»
وزيرامور خارجه بريتانيا اضافه کرده است:«اين (اقدام) به مردم ايران ثابت می کند که حکومت آنها مصمم است تا راه دستيابی آنها به اطلاعات را مسدود کند و نگرانی های مشروع جامعه بين المللی در قبال سياست ها و رفتار های ايران را آنها پنهان کند.»
ويليام هيگ در ادامه بيانيه خود گفته است:« اين (اقدام) سند ديگری درخصوص وضعيت وخيم حقوق بشر و آزادی بيان در ايران برای همه جهانیان است.»
وزیرامور خارجه بريتانيا با اين حال تاکيد کرده است اين اقدام ايران مانع آن نخواهد شد تا دولت بريتانيا تعامل خود با مردم ايران، از جمله از طريق اينترنت را متوقف کند.
به دنبال دور تازه فشار کشورهای غربی عليه ايران، نمايندگان مجلس جمهوری اسلامی ششم آذرماه اعلام کردند با تصويب کاهش روابط با بريتانيا به اقدامات لندن در اين زمينه پاسخ می دهند. در جريان تصويب اين طرح رويداد حمله به سفارت بريتانيا به وقع پيوست.
به دنبال حمله به سفارت بریتانیا و خروج دیپلمات های بریتانیایی از تهران، دامينيک چيلکات، سفير بريتانيا در ايران، گفته بود: ايران کشوری نيست که افراد بتوانند بطور خودجوش به سفارتخانهای حمله کنند.
سفير بريتانيا همچنين اشخاصی مانند علی لاريجانی و علاءالدين بروجردیرا متهم کرده بود که به خاطر مقاصد سياسی خود متمايل بودند فضا پرتنش بشود.
به گفته دامينيک چيلکات علی لاريجانی و علاء الدين بروجردی از مبتکران طرح کاهش رابطه با بريتانيا در مجلس بودند.
وی علی لاريجانی و علاءالدين بروجردی را اشخاصی با جاهطلبیهای سياسی و در عين حال مسئلهدار توصيف کرد.
ويليام هيگ در بيانيه خود همچنين گفته است اين اقدام ايران «غيرسازنده » است.
وب سايت سفارت بريتانيا در تهران حاوی اطلاعات درخصوص سياست های بريتانيا و همچنین بيانيه های دولت اين کشور است.
در هشتم آذرماه سال جاری گروهی که رسانه های دولتی ايران از آنها به عنوان دانشجويان بسيجی» ياد می کردند به اماکن ديپلماتيک بريتانيا درتهران حمله کردند و به تخریب اموال سفارت و همچنين اقامتگاه ديپلمات ها درباغ قلهک دست زدند. به دنبال اين حمله بريتانيا کليه ديپلمات های خود را از ايران خارج کرد.
ويليام هيگ دربيانيه خود گفته است:«اينک وب سايت سفارت بريتانيا به فهرست هزاران وب سايت ديگری اضافه شده است که به وسيله مقامات ايرانی سانسور می شوند.»
وزيرامور خارجه بريتانيا اضافه کرده است:«اين (اقدام) به مردم ايران ثابت می کند که حکومت آنها مصمم است تا راه دستيابی آنها به اطلاعات را مسدود کند و نگرانی های مشروع جامعه بين المللی در قبال سياست ها و رفتار های ايران را آنها پنهان کند.»
ويليام هيگ در ادامه بيانيه خود گفته است:« اين (اقدام) سند ديگری درخصوص وضعيت وخيم حقوق بشر و آزادی بيان در ايران برای همه جهانیان است.»
وزیرامور خارجه بريتانيا با اين حال تاکيد کرده است اين اقدام ايران مانع آن نخواهد شد تا دولت بريتانيا تعامل خود با مردم ايران، از جمله از طريق اينترنت را متوقف کند.
به دنبال دور تازه فشار کشورهای غربی عليه ايران، نمايندگان مجلس جمهوری اسلامی ششم آذرماه اعلام کردند با تصويب کاهش روابط با بريتانيا به اقدامات لندن در اين زمينه پاسخ می دهند. در جريان تصويب اين طرح رويداد حمله به سفارت بريتانيا به وقع پيوست.
به دنبال حمله به سفارت بریتانیا و خروج دیپلمات های بریتانیایی از تهران، دامينيک چيلکات، سفير بريتانيا در ايران، گفته بود: ايران کشوری نيست که افراد بتوانند بطور خودجوش به سفارتخانهای حمله کنند.
سفير بريتانيا همچنين اشخاصی مانند علی لاريجانی و علاءالدين بروجردیرا متهم کرده بود که به خاطر مقاصد سياسی خود متمايل بودند فضا پرتنش بشود.
به گفته دامينيک چيلکات علی لاريجانی و علاء الدين بروجردی از مبتکران طرح کاهش رابطه با بريتانيا در مجلس بودند.
وی علی لاريجانی و علاءالدين بروجردی را اشخاصی با جاهطلبیهای سياسی و در عين حال مسئلهدار توصيف کرد.
Friday 16 December 2011
amad vali kashhh ...
امّا . . . . . .
اگر انقلاب 57 اتفاق نمیافتاد، بچه های ما با ذوق و شوق پای صحبتهای آخوندای بیسواد مینشستند و هنوز هم شور و عشق انقلابی و شهادت و جهاد داشتند
اگر انقلاب 57 اتفاق نمی افتاد ماها در آرزوی داشتن کشور اسلامی پر پر می زدیم.
اگر انقلاب 57 اتفاق نمی افتاد کسی نکبت قوانین عقب افتادهی جمهوری اسلامی رو درک نمیکرد.
اگر انقلاب 57 اتفاق نمی افتاد خوشی میزد زیر دلمون و با حسرت میخواستیم دوران صدر اسلام رو شبیه سازی کنیم.ومطمئن باشید تا الآن اونقدر لگد به بخت خودمون زده بودیم که بروسلی به حریفاش نزده بود .
اگر انقلاب 57 اتفاق نمی افتاد احتمالا نصف جمعیت ایران از افسردگی ناشی از نداشتن حکومت اسلامی خودکشی کرده بودند واونقدر خاک کربلاونجف وکاظمین وبقیع به خونه هاشون آورده بودند که عراق وعربستان مجبور به واردات خاک می شدند
اگر انقلاب 57 اتفاق نمیافتاد،مردم ایران تا حالا 3،000،000،000،000 کیلو طلا برای بازسازی تمامی حرمین شریفین اهدا کرده بودند ورتبه نخست احمق ترین ملت دنیارو برای همیشه ازآن خود کرده بودند ودیگر در سوریه وعراق وعربستان کسی کار نمی کرد وفقط مشغول کیف وحال بودند
اگر انقلاب 57 اتفاق نمیافتاد،دیگه امروز حتی یه نفر با اسم ایرانی پیدا نمی کردیم وحداقل نصف جمعیت ما اسمشون غلام عباس واصغر وتقی ونقی ومیثم و.... بود ومردم با شرم بسیار در مورد اسم پدر بزرگها ومادربزرگهای درگذشته که اسمشون سیاوش وداریوش وتهمینه و.... بود نگاه می کردند وهمش می گفتند که : نه باور کنین ما توخونه اسماعیل و زینب صداشون می کردیم
اگر انقلاب 57 اتفاق نمیافتاد، آخ اگه انقلاب 57 اتفاق نمیافتاد،چقدر ما الآن بدبخت بودیم !
پس . . . . . . همون بهتر که انقلاب 57 اتفاق افتاد.
اگر انقلاب 57 اتفاق نمیافتاد، بچه های ما با ذوق و شوق پای صحبتهای آخوندای بیسواد مینشستند و هنوز هم شور و عشق انقلابی و شهادت و جهاد داشتند
اگر انقلاب 57 اتفاق نمی افتاد ماها در آرزوی داشتن کشور اسلامی پر پر می زدیم.
اگر انقلاب 57 اتفاق نمی افتاد کسی نکبت قوانین عقب افتادهی جمهوری اسلامی رو درک نمیکرد.
اگر انقلاب 57 اتفاق نمی افتاد خوشی میزد زیر دلمون و با حسرت میخواستیم دوران صدر اسلام رو شبیه سازی کنیم.ومطمئن باشید تا الآن اونقدر لگد به بخت خودمون زده بودیم که بروسلی به حریفاش نزده بود .
اگر انقلاب 57 اتفاق نمی افتاد احتمالا نصف جمعیت ایران از افسردگی ناشی از نداشتن حکومت اسلامی خودکشی کرده بودند واونقدر خاک کربلاونجف وکاظمین وبقیع به خونه هاشون آورده بودند که عراق وعربستان مجبور به واردات خاک می شدند
اگر انقلاب 57 اتفاق نمیافتاد،مردم ایران تا حالا 3،000،000،000،000 کیلو طلا برای بازسازی تمامی حرمین شریفین اهدا کرده بودند ورتبه نخست احمق ترین ملت دنیارو برای همیشه ازآن خود کرده بودند ودیگر در سوریه وعراق وعربستان کسی کار نمی کرد وفقط مشغول کیف وحال بودند
اگر انقلاب 57 اتفاق نمیافتاد،دیگه امروز حتی یه نفر با اسم ایرانی پیدا نمی کردیم وحداقل نصف جمعیت ما اسمشون غلام عباس واصغر وتقی ونقی ومیثم و.... بود ومردم با شرم بسیار در مورد اسم پدر بزرگها ومادربزرگهای درگذشته که اسمشون سیاوش وداریوش وتهمینه و.... بود نگاه می کردند وهمش می گفتند که : نه باور کنین ما توخونه اسماعیل و زینب صداشون می کردیم
اگر انقلاب 57 اتفاق نمیافتاد، آخ اگه انقلاب 57 اتفاق نمیافتاد،چقدر ما الآن بدبخت بودیم !
پس . . . . . . همون بهتر که انقلاب 57 اتفاق افتاد.
نماینده ولی فقیه در دانشگاه آزاد یزد
پس از نماینده ولی فقیه در دانشگاه آزاد یزد که گفت پوست آرنج مردان شبیه پوست بیضه است پس برای تحریک نشدن خانم ها باید پوشیده باشد، شاهکاری دیگر از یک روحانی مصری (شیخ أبو اسحاق الحويني ) که میگوید صورت زنان مثل واژن (عضو جنسی زنانه) میماند پس باید پوشیده باشد که آقایان تحریک نشوند.
در خواست یکی از اعضای خانم پیج از این روحانی
از روحانی محترم درخواست دارم که چون اکثر خانم ها با دیدن بینی روحانیان و ریش و سبیل اطراف آن یاد یک چیزی از آقایان می افتند که حتما باید پوشیده باشد،خواهشمندیم هر چه زود تر جهت تحریک نشدن خانم ها اقدامات لازم را مبنی بر استفاده همه روحانیان از روبنده انجام دهید.
در خواست یکی از اعضای خانم پیج از این روحانی
از روحانی محترم درخواست دارم که چون اکثر خانم ها با دیدن بینی روحانیان و ریش و سبیل اطراف آن یاد یک چیزی از آقایان می افتند که حتما باید پوشیده باشد،خواهشمندیم هر چه زود تر جهت تحریک نشدن خانم ها اقدامات لازم را مبنی بر استفاده همه روحانیان از روبنده انجام دهید.
گروگان به قیمت روز
رژیم ایران که در گروگان گیری از کشورهای غربی و باجگیری برای آزاد کردنشان استاد شده، همواره جنس خود را جور نگاه داشته و چند شهروند خارجی را در سیاهچال های خود نگاه میدارد. این بار نیز با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، فصل فروش گروگان ها و باجگیری از غرب مطلوب ترین زمان ممکن است
Thursday 15 December 2011
Friday 9 December 2011
سهم سهراب از آزادي فقط نشستن در ميدانش بود!
- تصویری از دردهای مادر سهراب اعرابی، قطعه ۲۵۷، جایی که بچه ها کنار هم آرمیده اند
براي كسي كه به دنبال رگه هاي زنده جنبش زنان مي گردد، پروين فهيمي نشانه اي است از تغيير. زني كه نيروي مادري و حق خواهي از خون فرزند او را به مبارزي نا آرام و چهره اي ملي تبديل كرده است. هفته پيش فرصتي دست داد او را كه مادر سهراب اعرابي است ببينم. پروين از مدت ها قبل فعاليت مدني داشته است اما شهادت سهراب از او شيرزني ساخته است كه نه تنها مادران جانباختگان بلكه همه زنان درگير در مبارزه براي دمكراسي از او روحيه مي گيرند. با پروين سفري كوتاه داشتم به گذشته زندگي اش با سهراب، روايت هايش از روزهاي انتظار، فاجعه شنيدن خبر شهادت فرزند و حضور در قطعه 257 بهشت زهرا، جايي كه به قول پروين همه بچه ها كنار هم آرميده اند و او در آنجا سهراب و بقيه بچه ها را به ندا سپرده است، مي پرسم "چرا ندا؟" بسادگي جواب مي دهد "چون از بقيه بچه ها بزرگتر است".
سهم سهراب از آزادي فقط نشستن در ميدانش بود!
: در باديه تشنگان بمردند، وز حله به کوفه مي رود آب
آري در روزهايي که جوانان ما در خيابانهاي تهران و ديگر شهرستانها گلوله مي خوردند و خون بالا مي آوردند، جوانان کشورهايي که داراي دموکراسي و حکومت مردم بر مردم هستند در خيابانها مشغول شادماني و پايکوبي و لذت بردن از زندگي بودند!
به عبارتي: در باديه تشنگان بمردند، وز حله به کوفه مي رود آب!
Subscribe to:
Posts (Atom)