Sunday 29 April 2012
پلیس ضد شورش در بزرگراه ها
دور جدید برخورد با شهروندان به عنوان مبارزه با بدحجابی
پلیس ضد شورش در بزرگراه ها
دو هفته است که در خروجی و ورودی بزرگراه های تهران و دیگر شهرهای بزرگ، گشت های موتور سواری مستقر شده اند که برای بسیاری از رانندگان یادآور صحنه های حضور نیروهای ضد شورش در محل تعیین شده برای راهپیمایی های اعتراض آمیز در سال 88 و 89 هستند.
این نیروها که مجهز به سلاح، دستبند و باتوم هستند قرار است که به ادعای فرمانده نیروی انتظامی تهران "نظارت پلیس بر بدحجابی" را تشدید کنند.
این آخرین ابتکار نیروی پلیس ایران برای کنترل شهروندان است، چرا که طی سه سال گذشته شیوه های سنتی از ایجاد گشت ارشاد تا حمله به میهمانی ها را اجرا کرده و هم اکنون دایره نظارت خود را بر "بدحجاب" ها به اتوبان ها رسانده اند.
طی دوهفته گذشته حضور پر رنگ گشت های موسوم به "گشت مبارزه با بدحجابی در بزرگراه ها" آنچنان بوده است که تعجب بسیاری از عابران را برانگیخته، بسیاری گمان می کردند، این حضور به مسائلی از جمله اعلام و فراخوان یک راهپیمایی اعتراض آمیز مربوط است. از همین رو بارها از عوامل نیروی انتظامی پرسیدند "چه خبر شده، راه پیمائی هست".
ابهام شهروندان درباره حضور نیروهای مسلح پلیس در اتوبان ها سرانجام روز جمعه بر طرف شد و حسین ساجدی نیا، فرمانده نیروی انتظامی تهران درباره گشت های جدید اعلام کرد: "گشتهاي موتورسوار در بزرگراهها با افرادي كه وضعيت پوشش نامناسب دارند، برخورد لازم را میکنند".
به نوشته ایسنا، او از دور جدید آنچه که "برخورد با بدپوششان، مزاحمان نوامیس و اراذل و اوباش" نامیده خبر داده و گفته است: "برخورد با مزاحمان نوامیس یکی از دغدغه های اصلی پایتخت نشینان است و برخورد با اینگونه افراد بارها از سوی شهروندان درخواست شده است، و قانون و مردم از پلیس انتظار دارند با بی نظمی های اجتماعی و هنجار شکنی تعداد قلیلی که بدون توجه به ارزش ها و بنیان فرهنگی جامعه اقدام به این کار می کنند برخورد شود".
او افزوده است: "برخورد با بد پوششی در دو بخش تولید کنندگان، واردکنندگان و مصرف کنندگان انجام میشود. بعد دیگر اجرای این طرح نیز شامل استقرار گشت های ثابت خودرویی امنیت اخلاقی در میادین، مجتمع های تجاری و خیابانها و گشت های موتور سوار انتظامی و راهنمایی در بزرگراههای شهر تهران است. این گشت ها با افرادی که وضعیت پوشش نامناسب دارند و از مصادیق بدپوششی هستند برخورد می کند".
وی همچنین از "برخورد با اراذل و اوباش" در روزهای آینده خبر داده است.
بنا بر این گزارش، علاوه بر استقرار این گشت های موتور سوار مسلح در حاشیه اتوبان ها، عوامل بسیج و سپاه نیز شبانه اقدام به برپایی "ایست های بازرسی" می کنند. ایست هایی که در خیابان های پرتردد تهران موجب به وجود آمدن ترافیک شبانه شده است.
بر اساس این گزارش، برنامه های جدید پلیس برای افزایش دامنه کنترل شهروندان به بهانه برخورد با بدحجابی، با واکنش هایی همراه بوده است.
در همین باره روزنامه شرق در گزارشی از قول ساجدی نیا نوشته: "شنيدن اظهارات ماموران انتظامي درباره پوشش و برخورد با بدحجابي با نزديك شدن فصل گرما به عادت هر ساله تبديل شده اما به نظر ميرسد اقدامات پيش روي امسال تفاوتهايي با سالهاي قبل دارد. امسال در تازهترين اظهارات فرمانده نيروي انتظامي، صحبت از برخورد با فروشندگان و توليدكنندگان و مصرفكنندگان آنچه «لباسهاي غيرمجاز» خوانده شد، شنيده ميشود. البته در مورد «لباسهاي غيرمجاز» توضيح بيشتري داده نشده تا برخورد با آنچه بدحجابي خوانده ميشود همچنان سليقهاي و بدون معيار روشن بماند. هرچند بدعتها همچنان ادامه دارد و در سال1391 استفاده از گشتهاي موتورسوار به شيوههاي نيروي انتظامي اضافه شده است تا با گشتزني در بزرگراهها با مصاديق پوشش نامناسب برخورد كنند. گرچه در گذشته نيز برخورد با آنچه سرنشينان بدحجاب خودروها ناميده ميشود صورت ميگرفت اما اين نخستين بار است كه نيروي انتظامي از گشتزني با موتور براي برخورد با مصاديق بدحجابي سخن ميگويد و تاكنون نحوه انجام اين برخوردها در گفتههاي مسوولان اين نهاد به شكل استقرار خودروهاي امنيت اجتماعي در ميادين و مراكز خريد، خيابانها و تفرجگاهها بود".
علاوه بر روزنامه شرق، مسعود ده نمکی، یکی از سرکردگان سابق گروه انصار حزب الله که قبل از کارگردانی سینما، به تجمعات حمله می کرد نیز به طرح امنیت اخلاقی اعتراض کرده و در برنامه پخش زنده "هفت" گفته است: "میبایست به جای نقد ملتها به نقد دولتها پرداخت. مثلا به جای اینکه گشت ارشاد در خیابان بگذاریم برویم یقه آنهایی را بگیریم که بنا بود برنامه فرهنگی در اختیار جوانان ما قرار دهند اما این کار را نکردند".
گفتنی است سخنان وی درباره گشت ارشاد با واکنش گسترده ای در بین کاربران فیس بوک و توئیتر مواجه شده است.
با وجود اعلام دور جدید برخورد با شهروندان به بهانه بدحجابی، سایت های حکومتی و راستگرا از ناکافی بودن برخورد ها دم می زنند و خواستار تشدید فضای کنترلی-امنیتی بر شهروندان هستند.
در یک نمونه، سایت جهان نیوز، در گزارشی با ادعای "حضور خوانندگان زن درخیابان های تهران"، می نویسد: "دختری تقریبا 14ـ 15 ساله با پوشش شلوار جین و با یک بلیز کوتاه زنانه در حال نغمهسرایی و هنرنمایی با استفاده از یک آمپیلیفایر قابل حمل بود و البته این دختر خانم هنرمند آوازهخوان را(!) یک دختر دیگر که کمی کم سن و سالتر به نظر میرسید، مشایعت میکرد که این دختر مشایعتکننده زحمت نواختن "تنبک" به طرز هنرمندانهای را میکشید!جالب اینکه مضمون شعری هم که این این دختر خواننده برای اجرا در ملأعام آن هم در شلوغی حوالی چهارراه ولی عصر انتخاب کرده بود بسیار هم عاشقانه بود و چه زیبا از چشم و ابروی یار میگفت و درد عشقی که کشیده است! اما در این میان، واکنش مردمی که در حال تردد از این محدوده بودند و با صحنه اجرای این موسیقی زنده(!) توسط این دختران آوازهخوان مواجه میشدند نیز جالب بود، اکثریت این جمعیت برای دقایقی بیخیال مقصد موردنظر خود شده و محو در اجرای این هنرمندان!براستی مسئول و متولی بروز چنین رفتارهایی در سطح شهر آن هم در ملأعام و با توصیف آنچه ذکر آن رفت، کیست؟ چه نهادی و مرجعی مسئولیت برخورد با چنین مواردی را بر عهده دارد؟ چرا باید فضای شهر به سمتوسویی برود که عدهای تا این حد و اندازه به خود اجازه بروز و ظهور رفتارهای ساختارشکن و هنجارشکن دهند؟"
تأکید بر لزوم "تولید ملی" همزمان با تعطیلی واحدهای تولیدی
رهبر جمهوری اسلامی برای "غلبه بر توطئه اقتصادی دشمن" بار دیگر خواستار برخورد با "دزدان کیسه ملت" و "تقویت تولید ملی" شد. این در حالی است که برای تولید داخلی رمقی باقی نمانده و فعالان کارگری در حبس نشستهاند.
علی خامنهای صبح یکشنبه (۲۹ آوریل/ ۱۰ اردیبهشت) و دو روز مانده به اول ماه مه – روز جهانی کارگر – در جمع "کارگران نمونه" ایرانی سخنرانی کرد. برخورد با «خائنان و دزدان کیسه ملت» و تأکید دوباره بر «حمایت از تولید ملی» از جمله محورهای سخنان او بودند.
به گفتهی رهبر جمهوری اسلامی «اقدام کسانی که با یک عنوان و برای کاری خاص، تسهیلات کلان بانکی میگیرند اما در جایی دیگر از این تسهیلات استفاده میکنند، مصداق خیانت و دزدی از کیسه ملت است و باید با این افراد برخورد شود».
به نظر میرسد اشارهی رهبر جمهوری اسلامی به پروندهی "اختلاس" سه هزار میلیارد تومانی است. خامنهای خود زمانی که کشمکشها بر سر ابعاد پروندهی یادشده بالا گرفت از مسئولان جمهوری اسلامی خواست «موضوع را کش ندهند».
این پرونده که از قرار مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز در آن دست دارند، همچنان در حال رسیدگی است و در مورد برخی از متهمان آن از حکم "افساد فی الارض" سخن رانده میشود؛ اتهامی که مجازات آن در جمهوری اسلامی اعدام است.
اشارهی غیر مستقیم به پرونده "اختلاس سه هزار میلیارد تومانی" موضوع سخنرانی محمود احمدینژاد نیز بود. وی در همین روز و در همایش "ارتقای سلامت اداری" گفت: «در نظارت نباید دنبال پروندهسازی باشیم [...] بعضیها بر این باورند که اگر چند نفر را اعدام کنیم کار تمام میشود در صورتی که اینگونه نیست».
تولید ملی با کارگران بیکار
علی خامنهای در بخش دیگری از سخنان یکشنبهی خود در سالی که او بهعنوان «سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» نامگذاری کرده، از لزوم «غلبه بر توطئه اقتصادی دشمن» سخن راند. «همت کارگران، سرمایهداران، مدیران بخشهای دولتی و خصوصی» از جمله ابزاری هستند که رهبر جمهوری اسلامی آنها را برای غلبه بر این «توطئه» ضروری دانسته است. رهبر جمهوری اسلامی همچنین «آحاد مردم» را به «مصرف تولید داخلی» فرا خوانده است.
این سخنان در حالی بیان میشوند که در ماههای اخیر پیوسته اخباری در مورد تعطیلی واحدهای تولیدی منتشر شده است. تجمع کارگران برای اعتراض به عدم دریافت حقوق و احکام سنگین حبس برای فعالان کارگری از دیگر اخبار مرتبط با کارگران هستند.
بیشتر بخوانید: صفحه ویژه روز جهانی کارگر
اجرای مرحله دوم قانون موسوم به هدفمندی یارانهها از جمله مواردی است که در کنار سیاستهای نادرست مالی و اقتصادی دولت محمود احمدینژاد با انتقادهای فراوان از سوی کارگزاران جمهوری اسلامی در سطوح مختلف روبهرو شده است. علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، پیش از این با نوشتن نامهای به رهبر جمهوری اسلامی، خواستار استفاده علی خامنهای از اختیارات خود برای توقف اجرای مرحله دوم قانون هدفمندی یارانهها شده بود.
احمد توکلی، رئیس مرکز پژوهشهای مجلس هشتم، نیز بیتوجهی دولت در اجرای قانون یادشده را موجب گسترش رکود و بستهشدن کارخانهها دانسته است. رئیس دیوان محاسبات ایران هم آغاز طرح دوم قانون یادشده را موجب سرازیری سیل نقدینگی به جامعه و تشدید تورم ارزیابی میکند.
واردات شدید که دامنهی آن به خرید سنگ قبر از چین هم رسیده، رکود تولید داخلی، تشدید تحریمهای بینالمللی، تورم شدید ورشد روزافزون قیمت کالاها، حتی موجب شدند که برخی از مقامهای جمهوری اسلامی در روزهای اخیر از لزوم ذخیره سازی کالاهای اساسی سخن برانند.
Friday 27 April 2012
رئیس ستاد ارتش اسرائیل: در حمله به ایران تنها نیستیم
رئیس ستاد ارتش اسرائیل میگوید کشورهای دیگری نیز برای بازداشتن رژیم ایران از دستیابی به انرژی هستهای خود را آماده حمله احتمالی به ایران کردهاند. وی روشن نکرده که کدام کشور قصد حمله به ایران را دارد.
ژنرال بنی گانتز، رییس ستاد ارتش اسرائیل در سخنانی کمسابقه از کمک دیگران به اسرائیل در حمله به ایران و آمادگی نیروی نظامی کشورش یاد کرده است:« نه تنها نیروی ما، بلکه نیروهای دیگر هم آماده هستند.»
خبرگزاری آسوشیتدپرس در روز پنجشنبه (۲۶ آوریل/هفتم اردیبهشت) از قول ژنرال گانتز نوشته است: «ما امیدواریم ضرورتی در استفاده از نیروی نظامی نباشد، اما باید به یقین بگوییم که چنین نیرویی وجود دارد.» او همزمان تصریح کرده که این سخنان را به نمایندگی از کشورهای دیگر بیان نمیکند.
به گزارش دویچه وله، ژنرال گانتز تنها یک روز پیش از این در مصاحبه با نشریه "هاآرتص" گفته بود که جمهوری اسلامی سلاح هستهای نساخته است. بسیاری در تحلیل این گفته به اختلاف مواضع وی با رویکردهای نخستوزیر و وزیر دفاع اسراییل در قبال ایران اشاره کردند.
گانتز تاکید کرده که هیچگونه اختلافی در موضوع ایران نزد زمامداران اسرائیلی وجود ندارد. او در ادامه به آسوشیتدپرس گفته که " قابلیتهای نظامی طرحهای هستهای ایران" پیشرفت کرده اما ضربالاجلها و فشارهای بینالمللی این کشور را مجبور به تجدیدنظر در ساخت بمب اتمی کردهاند.
ژنرال گانتز افزوده که کلید فشار بر ایران، تحریم و تهدید به حمله نظامی است: «ایران بهخاطر ترس از حمله نظامی و شدت تحریمها هیچگاه سلاح هستهای نخواهد ساخت.»
این در حالی است که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل روز سهشنبه (۲۴ اوریل/ ۵ اردیبهشت) در گفتگو با شبکه تلویزیونی "سیانان" گفت که تحریمهای بینالمللی تغییری در رفتار جمهوری اسلامی ایجاد نخواهند کرد و ایران بهرغم آنها، به غنیسازی اورانیوم ادامه خواهد داد.
نتانیاهو در مراسم یادبود قربانیان هولوکاست نیز با انتقاد از برنامه هستهای ایران گفته بود: « کسانی که تهدید ایران برای نابودی موجودیت اسراییل را انکار میکنند از هولوکاست درس نگرفتهاند.» او با ابراز نگرانی از سخنان آشکار و قاطع مقامات جمهوری اسلامی در نابودی اسرائیل افزوده بود که تهدیدهای جمهوری اسلامی قابل مقایسه با هولوکاست هستند.
اما شیمون پرز رییس جمهور اسرائیل دو روز پس از این سخنان یادآوری کرد که این دو موضوع قابل قیاس با یکدیگر نیستند. وی تصریح کرد که « اسرائیل میتواند از خود دفاع کند اما تنها نیست و این یک مزیت است.» پرز افزود به سخن باراک اوباما اعتقاد دارد که گفت باید در برخورد با ایران بهجای عملیات نظامی به تحریمها و فشارهای دیگر دست یازید.
جمهوری اسلامی ایران تاکید میکند که طرحهای اتمی این کشور اهدافی غیرنظامی دارند و ایران در صدد ساخت بمب اتمی نیست. اسرائیل که نگران دستیابی ایران به این سلاح است، بارها تصریح کرده که اجازه چنین کاری را به جمهوری اسلامی نمیدهد.
فراخوانمقامات ایرانی به محو و نابودی اسرائیل، ساخت موشکهای تهدیدکننده و حمایت جمهوری اسلامی از شبهنظامیان حزبالله بر نگرانیهای اسراییل افزوده و همین موجب شده که مقامات اسرائیلی از حمله نظامی پیشگیرانه علیه ایران در حفاظت از منافع خود سخن بگویند.
اما آمریکا که متحد کلیدی اسرائیل است، ترجیح میدهد در برخورد با ایران به راهکارهای دیپلماتیک و سیاسی یا تحریمهای اقتصادی روی آورد. مقامات آمریکایی میگویند که حمله نظامی به ایران، آخرین گزینه آنها خواهد بود.
حراج نفت ایران، چارهای برای تحریم؟
مدیر امور بین الملل شرکت ملی نفت ایران در گفت و گو با خبرگزاری مهر گفته ایران با برگ برنده "نفت ارزان" میتواند با تحریمها مقابله کند. حسن منصور میگوید در شرایط کنونی عرضه ارزان قیمت نمیتواند کارساز باشد.
حسن منصور کارشناس اقتصادی مقیم لندن از جمله کسانی است که معتقدند بالارفتن قیمت نفت در اثر تحریم ایران، چندان پایدار نخواهد بود و چون به دلیل شرایط بد اقتصادی به طور کلی تقاضا برای نفت کم است، کمبود عرضه در درازمدت "شوک نفتی" ایجاد نخواهد کرد.
به همین دلیل است که وی با استدلالهای مدیر امور بینالملل شرکت نفت ایران مخالف است و میگوید نه عرضه ارزان و نه حذف شدن احتمالی منابع نفتی غیرمتعارف هیچ کدام نمیتوانند ترفندهای مناسبی برای مقابله با تحریمها توسط ایران باشند.
گفت و گو دویچه وله با حسن منصور :
دویچهوله: آقای منصور! مدیر امور بینالملل شرکت ملی نفت ایران گفته ایران از ترفند نفت ارزان بهعنوان برگ برندهاش در شرایط تحریم استفاده میکند و به این روش ایران میتواند خیلی از رقبایش را از بازار جهانی حذف کند. این ترفند در شرایط کنونی چه قدر به نظر شما قابل اجراست؟
حسن منصور: ایران در شرایط کنونی هم، تخفیفهایی روی قیمتهای موجود به خریدارانش میدهد. ولی وقتی تحریمها جنبهی رسمی پیدا کنند و تحریمکنندگان یعنی اتحادیه اروپا و آمریکا در برابر کشورهایی نظیر چین و هند و ژاپن هم نخواهند کوتاه بیآیند و آنها هم نخواهند و نتوانند نفت ایران را بخرند، تخفیف زیاد کارساز نخواهد بود.
گرچه ایران یک کادر ورزیدهی بازاریابی دارد ولی ناگزیر خواهد شد نفت خود را عموماً به وسیلهی دلالها بفروشد که این کشورها مسئول نباشند. دلالها نفت را میخرند و بعد از آن با دست دوم و سوم به آن کشورها منتقل میکنند. در نتیجه درآمد نفتی ایران از این بابت افت میکند و البته ثروت مردم ایران به یغما میرود.
در مصاحبهای که خبرگزاری مهر با مدیر امور بینالملل شرکت ملی نفت انجام داده، وی یکسری فاکتورهایی را برشمرده که باعث شده الان قیمت نفت پایین بیآید و پیشبینی کرده که این سقوط قیمت نفت ادامه خواهد داشت و بعد گفته خود همین سقوط قیمت نفت باعث میشود خیلی از رقبا از عرصهی تولید نفت خارج شوند و این موضوع هم قطعاً به نفع ایران خواهد بود. این مسئله را چه طور ارزیابی میکنید؟
سقوط قیمت نفت عمدتاً بستگی به میزان رشد اقتصادی کشورها دارد. هر وقت که آمار حاکی از این میشود که رشد دارد خیز برمیدارد، قیمتها بالا میرود. ولی این اواخر رشد اقتصادی کشورهای آمریکا و اروپا تعریفی ندارد و چشمانداز دو سال آینده هم چندان مثبت نیست. در نتیجه قیمتها افت میکنند.
از طرف دیگر قانون اقتصادی حاکم بر بازار این است که تعیینکنندهی قیمت نفت، هزینهی آخرین میلیون بشکهای است که وارد بازار میشود و این هزینه در گرانترین جاهای دنیا نظیر خلیج مکزیک یا نفتی که از شنهای شیل و دریای شمال به دست میآید، در حدود ۷۰ تا ۸۰ دلار برای هر بشکه است. بدین ترتیب تا زمانی که قیمت نفت به ۸۰ یا ۷۵ سقوط نکند، هیچ کدام از این میادین از تولید حذف نخواهند شد. بدین ترتیب این در واقع رقمیست بسیار حساس برای ایران. چون وقتی که قیمت به ۸۰ دلار سقوط کند، ایران حتی از بستن بودجهی خودش هم ناتوان خواهد بود.
ولی مدیر امور بینالملل شرکت نفت ایران معتقد است اگر قیمت نفت همچنان سقوط کند استخراج از این ذخایر که شما هم به آنها اشاره کردید دیگر توجیه اقتصادی ندارد و این باز هم به نفع ایران خواهد بود؟
ملاحظه بفرمایید که توجیه ایشان ظاهراً توجیه اقتصادی و استواری است ولی بر پایههای واقعی سوار نیست. درست است تعیینکنندهی قیمت بازار، قیمت تولیدی در کشورهای اوپک نیست. در ایران قیمت هر بشکه نفت مثلاً بین ۵ تا ۶ دلار تمام میشود ولی این تعیینکنندهی قیمت نیست. تعیینکنندهی قیمت آخرین واحدهاییست که در گرانترین نقاط جهان پدید میآیند که اگر آنها حذف شوند، کمبود ایجاد خواهد شد.
بدین ترتیب تمامی کشورهایی که خودشان نفت استخراج میکنند، تابع این مسئله هستند که اگر قیمت از این بالاتر باشد، استخراج میکنند و اگر از آن حد که الان عرض کردم حدود ۸۰ دلار پایینتر بیآید، دیگر تولید نمیکنند. توسل به منابع دیگر هم همه بر مبنای این منطق انجام میگیرد و نفتی که از گرانترین میادین حاصل میکنند بالای ۸۰ دلار نیست، در حالی که قیمت بازار امروز بالای ۱۰۰ دلار است و این مابهالتفاوت در واقع پریمیومی است که به فقدان امنیت پرداخت میشود و کاری با هزینهی تولید ندارد.
همان طور که شما خودتان بیشتر در جریان هستید بازار نفت بازار پیچیدهای است و فقط براساس عرضه و تقاضا تعیین نمیشود. الان موقعیتی را خبرگزاری رویترز تصویر کرده که نیمی از نفتکشهای دریایی ایران به انبار نفت روی آب تبدیل شدهاند. برای این که ایران نفت را استخراج کرده و اینها ماندهاند در جزیرهی خارک و به جایی هم نمیتوانسته صادر کند. شما در نظر بگیرید این انبار نفت در خلیج فارس سرگردان باشد و کشورهای مثلا آسیایی هم که بیشتر به نفت ایران نیاز دارند خریدار باشند و ایران هم راضی باشد که به قیمت پایین این نفت انبار شده را بفروشد، آیا فکر نمیکنید این قضیه یک مقدار باعث شود که این تئوریهای نفتی بههم بخورد؟
بههیچوجه. تمامی این تئوریها مستخرج از واقعیت هستند. یعنی تئوریها خیالپردازی نیستند، اینها قوانین استوار اقتصادیاند. ایران امروز چون نمیتواند نفت خودش را بفروشد، نفتکشهای خودش را پر کرده است. از سوی دیگر علیرغم تمام اطلاعات ناقص و نادرستی که ایران اعلام میکند، آماری که مثلاً لویدز نشان میدهد، فروش ایران یک سوم افت کرده برای این که شرکتهای بیمه از بیمه کردن کشتیهای ایران از هماکنون تن میزنند و اگر دو ماه دیگر بگذرد، یعنی به مرحلهی آغاز تحریمهای اتحادیه اروپا برسیم و اینها قرار باشد که تا آن وقت اجرا شوند، در این صورت بسیاری از بیمهها قطع خواهند شد و این نفتکشها نخواهند توانست نفت موجود را حمل کنند.
بدین ترتیب حتی اگر ایران بخواهد قیمت خودش را بسیار تخفیف دهد، همان طور که گفتم کشورهای مسئول که از یکسو در برابر سازمان ملل و از سوی دیگر در روابط تجاری با کشورهای اتحادیه اروپا و آمریکا درگیرند، تن به تحریمشکنی نخواهند داد. ناگزیر دلالهای بازار نفت این کالا را بسیار ارزانتر خواهند خرید و بعد از ترسیم و ترمیم سندهای خودشان، بهعنوان کالای نوع دیگری به آن کشورها خواهند فروخت. این کار هم البته چون جرم است، تحت تعقیب قرار خواهد گرفت و کار آسانی نخواهد بود که حتی دلالها از عهدهی حل این مشکل برآیند.
چیزی را که شما پیشبینی کردید در صورت شکست مذاکرات ایران و ۵+۱ اتفاق بیفتد، در حقیقت یک شوک بزرگ به بازار جهان خواهد بود. با توجه به این که الان حوزهی یورو در بحران اقتصادی بهسر میبرد و امسال انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را داریم، بههرحال غرب دنبال یک راهحل خواهد گشت که جلوی این شوک اقتصادی را بگیرد. آیا میشود جلویش را گرفت یا نه؟
صحبت شوک نفتی را حتی برخی از مسئولان مطلع بازار نفتی هم عنوان کردهاند. ولی من با تحلیلهایی که از بازار نفت دارم شوکی را نمیبینم. یعنی اگر به آنجا برسد که تولید نفت ایران به طور کلی از بازار حذف شود، یعنی به کمتر از دو میلیون بشکه برسد، این به راحتی ترمیم خواهد شد.
وانگهی این در قیمتهای بازار جاسازی میشود. به این معنا که پیشبینی کردهاند که ممکن است قیمت به ۱۵۰ برسد. من تصور نمیکنم. ممکن است به صورت کوتاه مدت به ۱۲۰ برسد و دوباره برگردد مثل نوسانهای روزمره. ولی در این شرایط بحران که اشاره فرمودید، بهویژه در شرایط فقدان رشد اقتصادی که در اتحادیه اروپا وجود دارد، رشدی که در آمریکا امروز متأسفانه به طرف نزول میرود، رشدی که در چین دارد کاهش پیدا میکند، بازار نفت با تقاضای حادی روبهرو نیست، در نتیجه کنارآمدن با این کمبود عرضه کار غیرممکن و دشواری نخواهد بود.
آیا میتوان جایگزینی برای نفت ایران متصور بود مثلا عربستان؟ اگر تولید ایران واقعا به کمتر از دو میلیون بشکه در روز برسد، آیا در درازمدت عربستان میتواند این کمبود را جبران کند؟
در درون اوپک ظرفیت بالای سه میلیون بشکه در روز برای افزایش وجود دارد. در کشورهای غیراوپک نیز این ظرفیتها وجود دارند. منتهی فقط این جنبهی فیزیکی نیست. نفتها به سادگی قابل جایگزینی نیستند. یعنی هر نفتی جای نفت دیگر را نمیگیرد، برای این که پالایشگاهها برای فرآوری هر محصول با نفتهای معینی کوک میشوند. بدین ترتیب این کار هزینه دارد. ولی در شرایط بحران و در شرایط تحریم این هزینهها ناگزیر برای کشورهایی که دست به این کار میزنند قابل تحمل است.
http://parsdailynews.com/99776.htm
Monday 23 April 2012
دانلود کتاب حجاب، پرچم اسلامیسم، فاشیسم قرن 21
taninazadi: دانلود کتاب حجاب، پرچم اسلامیسم، فاشیسم قرن 21: کتاب « حجاب، پرچم اسلامیسم، فاشیسم قرن 21 » نوشته « نادره افشاری « آزادی تن و آزادی زن نخستین گام برای انسان مدرن شدن است. کسی که بنده ...
پس از احمدینژاد نوبت مصباح شد
تلویزیون اینترنتی؛ واکنش به صدا و سیما
پس از احمدینژاد نوبت مصباح شد
هنوز چند ماه از آغاز به کار تلویزیون اینترنتی محمود احمدینژاد نگذشته که "طلاب و دانشجویان حامی جبهه پایداری(نزدیک به آیت الله مصباح یزدی) خبر از راه اندازی یک تلویزیون اینترنتی به نام "پایداری" و علیه آنچه "بایکوت" صدا و سیما خوانده شده، داده اند.
رئیس دفتر مصباح یزدی سال پیش همین انتقاد را علیه صدا و سیمای دولتی تکرار کرده و گفته بود"آقای ضرغامی به خاطر اختلاف فکری که با آیتالله مصباح دارد، ایشان و شاگردانشان را در رسانه ملی بایکوت کرده است."
هر چند آیت الله مصباح یزدی که اینک طرفدارانش از اهمیت شبکه جهانی اینترنت و راه اندازی تلویزیون در این شبکه سخن گفتهاند پیشتر به "طلاب" هشدار داده بود که از "استفاده بیرویه از اینترنت و تلویزیون" اجتناب کنند.
مصباح در شبکه جهانی
پایگاه تحلیلی خبری "۵۹۸" از وبسایتهای محافظه کار در خبری که روز یکشنبه، دوم اردیبهشت ماه بر خروجی سایتش قرار داده اعلام کرده است شبکه جهانی"پایداری" بصورت آزمایشی در سالروز اعلام انقلاب فرهنگی و در آستانه دور دوم نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی توسط طلاب و دانشجویان حامی جبهه پایداری انقلاب اسلامی راه اندازی شد.
بر اساس این گزارش، شبکه جهانی "پایداری" ساعت ۱۹ روز دوم اردیبهشت ماه به صورت آزمایشی با پخش سخنرانی "آیت الله مصباح یزدی" آغاز به کار خواهد کرد.
هدف اصلی راه اندازی این شبکه "پخش سخنرانیهای سیاسی و مذهبی، گفتوگو، میزگرد، مناظره و اخبار که بصورت زنده و پیش تولید شده" اعلام شده، اما در ادامه گزارش این پایگاه اینترنتی آمده است که گفتگو و مناظرههای "صریح با رعایت اخلاق اسلامی و حدود قانون اساسی جمهوری اسلامی، پوشش سخنرانی چهرههای مذهبی و سیاسی متدین و انقلابی که در رسانه ملی با بایکوت مواجه میگردند" از برنامههای منحصر به فرد این شبکه است.
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی اگرچه پیش از پیروزی انقلاب سال ۱۳۵۷ در میان مبارزان و انقلابیون ناشناخته بود اما نقش وی پس از انقلاب و به ویژه پس از درگذشت آیت الله خمینی، به تدریج پررنگ شد تا امروز که عناوینی چون بنیانگذار و مدیر موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، عضو مجلس خبرگان رهبری، ریاست شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت و نیز تدریس در حوزه علمیه قم را همزمان با خود دارد.
او هر چند در دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدینژاد از حامیان سرسخت او به شمار میآمد و به هنگام دریافت حکم ریاست جمهوری از رهبر جمهوری اسلامی به تقدیس و ستایش از وی پرداخته و حمایت از او را واجب دانسته بود، اما در سالهای گذشته به یکی از منتقدان اصلی رئیس دولت کنونی تبدیل شده است.
مصباح یزدی از جمله نزدیک ترین افراد به آیت الله علی خامنهای به شمار می آید و گفته میشود دیدار با وی از برنامه های ثابت سفرهای رهبر جمهوری اسلامی به قم بوده و هست.
موضوع بایکوت کردن اظهارات مصباح یزدی و هوادارانش در صدا و سیمای دولتی آنطور که در گزارش راه اندازی شبکه اینترنتی وابسته به او آمده مربوط به یکی دو ماه گذشته نیست. رئیس دفتر او در آبانماه سال گذشته در گفتگو با خبرگزاری فارس در پاسخ به این پرسش که "چرا مباحث علمی و اخلاقی مطرح شده از سوی علامه مصباح یزدی بازتاب درخوری در رسانهها نداشته است" گفت: "در ۶ سال گذشته سازمان تحت اختیار آقای ضرغامی، علامه مصباح یزدی و شاگردان برجسته ایشان را بایکوت خبری کرده است و روشن است که آقای ضرغامی تفکر و اندیشه علامه مصباح را قبول ندارد."
حسین جلالی رئیس دفتر این روحانی صاحب نفوذ در جمهوری اسلامی در این گفتوگو همچنین گفته بود: "آقای ضرغامی در چندین جا گفته است که با آیتالله مصباحیزدی اختلاف فکری دارم. وقتی آقای ضرغامی به رسانه ملی آمد بنده خدمت آقای ضرغامی رسیدم و از ایشان خواستم همکاریهای گذشته رسانه ملی را با مؤسسه امام خمینی (ره) ادامه بدهد و از پتانسیلهای مؤسسه استفاده نماید اما متاسفانه در این ۶ سال ایشان واکنشی نشان نداده است."
جبهه پایداری که اینک از راه اندازی تلویزیون اینترنتی خبر داده متشکل از گروهی از وزرای سابق و حامیان محمود احمدینژاد است که برای حضور در عرصه انتخابات اعلام موجودیت کرد. رهبری این جریان با مصباح یزدی و حمایت مالی آن با صادق محصولی است. این جبهه با وجود اصرارهای اصولگرایان در نهمین دور انتخابات مجلس که در اسفند ماه برگزار شد، حاضر به ائتلاف با جبهه متحد اصولگرایان نشد.
اعلام راه اندازی تلویزیون اینترنتی جبهه پایداری در حالیست که آیت الله مصباح یزدی، مرجع معنوی و سیاسی این جبهه، شهریور سال گذشته در مراسم آغاز سال تحصیلی موسسه امام خمینی نسبت به استفاده بیرویه طلاب از اینترنت و تلویزیون هشدار داده بود.
به گزارش خبرگزاری مهر، محمدتقی مصباح یزدی در آن سخنان، با اشاره به نفوذ برخی فرهنگهای غربی در جامعه که دامان برخی طلاب را نیز گرفته، پرسیده بود: "طلبهای که تا پاسی از شب پای اینترنت مینشیند و مشغول برنامههای غیرعلمی آن است و یا مشغول دیدن فیلمهای تلویزیون است و نماز صبحش قضا میشود کجا مورد توجه امام زمان است و نور چشم او محسوب میشود؟"
او در ادامه سخنان خود گفته بود: "شبهات مختلفی توسط سایتها در فضای جامعه پراکنده است که مشکلاتی ایجاد کرده است البته بخشی از این مشکلات ناشی از این است که ابهام در مسایل فقهی اجتماعی و حکومتی وجود دارد که باید این ابهامات برطرف شود."
تلویزیون اینترنتی؛ اقدام مشابه
محمد تقی مصباح یزدی اما اولین مسئول جمهوری اسلامی نیست که از طریق هوادارانش اقدام به تاسیس تلویزیون اینترنتی میکند. پیش از او محمود احمدینژاد رئیس جمهوری اسلامی در نوامبر سال ۲۰۱۰ دست به اقدام مشابهی زد.
سال گذشته همزمان با افزایش اختلافات محمود احمدینژاد و رهبر جمهوری اسلامی و در شرایطی که صدا و سیما از نخستین ماه سال ۱۳۹۰ در موارد زیادی از پخش کامل و مستقیم اظهارات محمود احمدینژاد خودداری کرد، یکی از بولتنهای داخلی سپاه پاسداران از راه اندازی "تلویزیون اینترنتی دولت" برای پخش مستقیم و کامل اظهارات رییس دولت خبر داد.
به گزارش این بولتن که با عنوان "هادیان سیاسی سپاه و بسیج" منتشر شده بود "در آغاز دور چهارم از سفرهای استانی رییس جمهور و هیات دولت به استانهای مختلف کشور سخنان احمدینژاد از سایت وی به طور زنده پخش میشود."
تهیه کنندگان بولتن با اشاره به اینکه "شبکه خبر همواره در سفرهای استانی هیئت دولت با اعزام گروه ویژه خود، به پخش مستقیم سفرهای استانی دکتر احمدینژاد و هیئت دولت میپردازد" خبرداده بود که "گروه مجهزی از طرف نهاد ریاست جمهوری مسئولیت تصویربرداری و پخش زنده سخنان رئیسجمهور را جدا از گروه ارسالی صدا و سیما بر عهده گرفتهاند."
نشریه داخلی سپاه در بخش تحلیلی تر مطلب خود اضافه کرده بود که تیم احمدینژاد به دنبال "رسانهای مستقل" است که با "خط قرمزهای صدا و سیما" روبرو نباشد چنانکه چند روز پیش در جریان سفر به خراسان جنوبی و در شهر بیرجند زمانی که تلویزیون مناجات و اذان پخش میکرد سخنرانی احمدینژاد از این تلویزیون اینترنتی مستقیم پخش میشد.
صدا و سیمای جمهوری اسلامی که در طول شش سال گذشته حمایت ویژهای از محمود احمدینژاد داشت در سال گذشته علاوه بر پخش انتقادات بسیار از دولت، در بسیاری موارد از پوشش کامل و زنده سفرها و سخنرانیهای احمدینژاد خود داری کرده و بیشتر به پخش گزینشی اظهارات وی میپردازد.
از فروردین ماه سال ۱۳۹۰ پس از علنی شدن اختلاف محمود احمدینژاد با آیت الله خامنهای در ماجرای برکناری حیدرمصلحی وزیر اطلاعات و ابقای او توسط رهبر جمهوری اسلامی، دو طرف درگیر این مناقشه، حامیان و منصوبان آیت الله خامنهای و نزدیکان و حامیان محمود احمدینژاد علیه یکدیگر دست به افشاگری و مقابله زدهاند.
درخواست مجوز راهپیمایی کارگران بیپاسخ مانده است
وزیر کشور میگوید درخواستی برای راهپیمایی در روز کارگر به این وزراتخانه ارسال نشده است. دبیرکل خانه کارگر میگوید درخواست ارسال شده و پاسخی نیامده و اگر مجوز صادر نشود، کارگران در سراسر کشور تجمع میکنند.
یک هفته به اول ماه مه، روز جهانی کارگر، باقیست و مجوز درخواستشده توسط تشکیلات کارگری برای تجمع در این روز همچنان بی پاسخ مانده است.
علیرضا محجوب، دبیر کل خانه کارگر که تشکلی نزدیک به دولت است، اعلام کرده که درخواست برگزاری مجوز راهپیمایی روز کارگر به وزارت کشور ارائه شده ولی تا کنون در خصوص آن نظری داده نشده است. وی روز دوشنبه ۲۸ فروردین، از وزارت کشور خواسته بود، هر چه سریعتر مجوز راهپیمایی روز جهانی کارگر را صادر کند.
اما روز پنجشنبه ۳۱ فروردین، مصطفی محمدنجار، وزیر کشور، در گفتوگو با خبرگزاری ايسنا گفت: «طبق قانون اگر تشكلی بخواهد تجمع يا راهپيمايی داشته باشد، بايد درخواست خود را اعلام كند و من آخرين وضعيت اين موضوع را نمیدانم كه آيا آنها درخواست كردهاند يا نه.»
این در حالی است که از سوی برخی منابع کارگری اعلام شد که وزارت کشور به کارگران اجازه برگزاری تجمع در بیابانهای اطراف بهشت زهرا را داده است. فعالان کارگری نیز این گونه مجوز دادن را به قصد منصرف کردن کارگران از برگزاری راهپیمایی و مطالبه حقوق صنفیشان دانستند.
روز دوشنبه چهارم اردیبهشت، سایت "آفتاب نیوز" به نقل از علیرضا محجوب، دبیرکل خانه کارگر، نوشت: «در صورت عدم ارائه مجوز راهپیمایی، کارگران در سراسر کشور تجمع میکنند.»
وی در توضیح برنامههای هفته کارگر از اجتماع سراسری کارگران در حمایت از تولید در هفتمین روز از هفته کارگر خبر داد و گفت: «در صورت عدم ارائه مجوز راهپیمایی از سوی وزارت کشور، تجمع کارگران در راستای حمایت از تولید ملی و مبارزه با کالای خارجی در خانه کارگر برگزار خواهد شد.»
دبیرکل خانه کارگر همچنین تصریح کرد که در صورت عدم ارائه مجوز، مجددا از وزارت کشور درخواست مجوز راهپیمایی خواهد شد.
خطر اخراج در کمین کارگران تجمعکننده
هادی ابوی، سخنگوی كانون عالی انجمنهای صنفی كارگران ایران، اعلام كرده این خطر وجود دارد كه كارگران در صورت برگزاری راهپیمایی و تجمع در روز جهانی كارگر اخراج شوند.
وی در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا، برگزاری راهپیمایی در روز جهانی كارگر را حق صنفی كارگران دانسته و گفته طبق اصل ۲۷ قانون اساسی دولت باید نسبت به ارائه مجوز راهپیمایی در روز جهانی كارگر اقدام كند.
او با انتقاد از عدم برگزاری راهپیمایی روز كارگر در طی سالهای گذشته گفته است: «در صورتی كه دولت در سال ِ حمایت از كار و تولید ملی به كارگران مجوز برگزاری راهپیمایی را ندهد در حق آنها جفا كرده است.»
اول ماه مه تعطیل است
علیرضا محجوب در نشست خبری که به مناسبت هفته کارگر برگزار شد، درباره تعطیلی کارگران در روز اول ماه مه گفت: «روز ۱۱ اردیبهشت روز تعطیلی رسمی کارگران است و کارفرمایان در صورتی که با تعطیلی در این روز موافقت نکنند تشکلهای کارگری وابسته میتوانند شکایت کنند.»
براساس ماده ۶۳ قانون کار ایران، روز ۱۱ اردیبهشت روز کارگر اعلام شده اما درباره تعطیلی این روز سکوت شده است. تا کنون نیز روز کارگر یک روز معمولی کاری در ایران بوده و تعطیل رسمی نبوده اما کارگاهها و کارخانهها در این روز تعطیل هستند.
یکی از خواستههای کارگران در سالهای اخیر اعلام تعطیلی این روز در تقویم رسمی ایران بوده، اما هنوز از سوی مسئولان پاسخی به این درخواست داده نشده است.
«به هجمه واردات پایان دهید»
علیرضا محجوب، دبیرکل خانه کارگر، در بخش دیگری از سخنانش به مناسبت هفته کارگر، مهمترین خواسته کارگران را کاهش واردات دانست و تصریح کرد: «مهمترین خواسته کارگران از دولت در سال جاری خاتمه دادن هجمه به تولیدات ملی کشور با افزايش واردات است. این در حالیست که به رغم سخنان رهبری اقدام موثری در جهت مقابله با واردات صورت نگرفته است.»
او وضعیت واحدهای تولیدی کشور را بحرانی خواند و گفت: «طبق آمارهای رسمی طی سال گذشته ۱۰۰ هزار کارگر در بیش از هزار واحد تولیدی اخراج شدهاند.»
دبیر کل خانه کارگر در بخش دیگری از سخنان خود به قراردادهای موقت کار اشاره و بر لزوم ساماندهی به این نوع قراردادها تاکید کرد.
محجوب همچنین گفت که نرخ بیکاری زنان دو برابر نرخ بیکاری مردان است. او به این موضوع اشاره کرد که در بسیاری از واحدهای قالیبافی، زنان گاهی دو سوم دستمزد مصوب شورای عالی کار را دریافت میکنند، اما به دلیل ترس از دست دادن شغل از شکایت چشم میپوشند.
وی همچنین خواستار توقف فاز دوم اجرای قانون هدفمندی یارانهها در واحدهای تولیدی کشور شد و از دولت خواست که مردم را از اجرای فاز دوم قانون هدفمندی معاف کند
.
فریاد اعتراض مخالفان خامنهای در زندانها
ابوالفضل قدیانی در جلسه دادگاه خود آیتالله خامنهای را بزرگترین مبلغ علیه جمهوری اسلامی خواند. محمدرضا ولایتی زندانی سیاسی نیز قبلا از تعطیلی قانون اساسی و نشستن منویات رهبری به جای آن گفته بود.
«آقای خامنهای طاغوت زمان است و من ۵۰ سال عمر خود را مبارزه نکردهام که امروز او این گونه با خودکامگی سلطنت کند».
«بزرگترین مبلغ علیه جمهوری اسلامی آقای خامنهای است. هم ایشان که در شهر قم مردم ایران را میکرب دانست. اوست که با عملکرد خود بزرگترین ضربه را به نظام وارد کرده است. اوست که کشور را ویران کرده و در دوران رهبری و مدیریتش دزدی سه هزار میلیاردی رخ داده اما به جای پذیرش اشتباهش در حمایت از دولت مستقر، از معترضین دزدی سه هزار میلیاری میخواهد که قضیه را کش ندهند!».
«من به شما می گویم که به جای ۳ پرونده که تا کنون برای من تشکیل داده اید ۳۰ پرونده، ۳۰۰ پرونده، ۳۰۰۰ پرونده تشکیل دهید و اصلا مرا به ۳ هزار میلیارد سال زندان محکوم کنید! اما دادگاه شما غیر قانونی است و تحمل زندان شما نیز تغییری در عقاید من ایجاد نخواهد کرد. شما به عنوان رئیس دادگاه، دست نشانده دستگاه امنیتی هستی و دستگاه قضایی اساسا استقلال ندارد. آیا امروز دستگاه قضایی که قاضی القضاتش خود را فرمانبر رهبری می داند، می تواند آقای خامنه ای را به دادگاه بیاورد و به شکایت من از او رسیدگی کند؟».
«این دادگاه غیرقانونی است؛ شما هم غیرقانونی و قانونشکن هستی و با برگزاری این دادگاه مرتکب فعل مجرمانه شدهای و مطمئن باش روزی بههمین جهت محاکمه خواهی شد».
اینها بخشهایی از دفاعیات ابوالفضل قدیانی در دادگاهی است که روز چهارشنبه ۳۰ فروردین ماه او را به زور به آنجا بردند.
زهرا رحیمی همسر آقای قدیانی به دویچهوله گفت که به این زندانی سیاسی گفته شده که تو را برای معاینه توسط پزشک متخصص به بیمارستان میبریم اما وی را به جلسه دادگاه بردهاند.
«بزرگترین مبلغ علیه جمهوری اسلامی آقای خامنهای است. هم ایشان که در شهر قم مردم ایران را میکرب دانست. اوست که با عملکرد خود بزرگترین ضربه را به نظام وارد کرده است. اوست که کشور را ویران کرده و در دوران رهبری و مدیریتش دزدی سه هزار میلیاردی رخ داده اما به جای پذیرش اشتباهش در حمایت از دولت مستقر، از معترضین دزدی سه هزار میلیاری میخواهد که قضیه را کش ندهند!».
«من به شما می گویم که به جای ۳ پرونده که تا کنون برای من تشکیل داده اید ۳۰ پرونده، ۳۰۰ پرونده، ۳۰۰۰ پرونده تشکیل دهید و اصلا مرا به ۳ هزار میلیارد سال زندان محکوم کنید! اما دادگاه شما غیر قانونی است و تحمل زندان شما نیز تغییری در عقاید من ایجاد نخواهد کرد. شما به عنوان رئیس دادگاه، دست نشانده دستگاه امنیتی هستی و دستگاه قضایی اساسا استقلال ندارد. آیا امروز دستگاه قضایی که قاضی القضاتش خود را فرمانبر رهبری می داند، می تواند آقای خامنه ای را به دادگاه بیاورد و به شکایت من از او رسیدگی کند؟».
«این دادگاه غیرقانونی است؛ شما هم غیرقانونی و قانونشکن هستی و با برگزاری این دادگاه مرتکب فعل مجرمانه شدهای و مطمئن باش روزی بههمین جهت محاکمه خواهی شد».
اینها بخشهایی از دفاعیات ابوالفضل قدیانی در دادگاهی است که روز چهارشنبه ۳۰ فروردین ماه او را به زور به آنجا بردند.
زهرا رحیمی همسر آقای قدیانی به دویچهوله گفت که به این زندانی سیاسی گفته شده که تو را برای معاینه توسط پزشک متخصص به بیمارستان میبریم اما وی را به جلسه دادگاه بردهاند.
ابوالفضل قدیانی در جلسه دادگاهش، آیتالله خامنهای را عامل ویرانی کشور دانسته است
علت اینکار این بوده که آقای قدیانی از حضور در دادگاه قبلی به دلیل اینکه آن را غیرقانونی میدانست سر باز زده بود. وی تنها لایحهای نوشته و در آن عنوان کرده بود که «دادگاه متهمان سیاسی باید علنی و با حضور هیأت منصفه باشد و چون این دادگاه چنین نیست در آن حاضر نمیشوم.»
سه اتهام و سه پرونده
ابوالفضل قدیانی ۶۷ ساله و عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است. وی یک بار در سال ۱۳۸۸ در حوادث پس از انتخابات دستگیر و به دلیل توهین به رئیس جمهوری به یک سال حبس محکوم شد.
او قبل از رفتن به زندان در گفتوگو با سایت کلمه درباره این اتهامش گفته بود: «احمدی نژاد دروغگو، ریاکار، مستبد، قانونگریز و قانونستیز است و اینها صفات حقیقی اوست. اینها را در دفاعیهام و در دادگاه گفتم. من به احمدی نژاد فحش ندادم فقط صفات او را برشمردم و مواردی که من گفتم توهین نبوده، انتقاد بوده است».
ابوالفضل قدیانی پس از پایان محکومیت یک سالهاش، یک بار دیگربه دادگاه فرا خوانده شد و به گفتهی همسرش به دلیل صحبتهایی که در دادگاه اول کرده بود به سه سال زندان محکوم شد و هماکنون در حال گذراندن این دوران است.
در این میان اما به دلیل نامهای که وی در ۹ دی ماه خطاب به مردم و در انتقاد از آیتالله خامنهای نوشت، پرونده سومی به اتهام توهین به رهبری برای او تشکیل شده است.
دادگاه اخیر به منظور رسیدگی به این اتهام وی برگزار شد اما این عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی این دادگاه را نیز تبدیل به مجالی برای ادامه انتقادهایش از رهبر جمهوری اسلامی کرد.
زهرا رحیمی همسر آقای قدیانی به دویچهوله میگوید: این روند جدیدی برای اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیست و بنای این سازمان از ابتدا بر نقد حاکمیت بوده است.
وی میگوید: «سازمان مجاهدین انقلاب از ابتدا براین بوده که هرجا اشتباهی میدیده تذکر میداده. الان هم من فکر میکنم آقای قدیانی از جایگاه امر به معروف و نهی از منکر و اینکه هشدار و تذکری برای جبران اشتباهات داده باشند این سخنان را زده و همچنان امیدوار است که جامعه به سوی رشد و تعالی برود».
خانم رحیمی تاکید میکند که حرفهای آقای قدیانی در دادگاه اولش هم همین مضامین را داشت و به همین دلیل هم برای او پرونده دومی تشکیل دادند.
ابوالفضل قدیانی یک بار در سال ۱۳۵۱ دستگیر شد و یک سال را در زندان گذراند. وی برای دومین بار در سال ۱۳۵۴ دستگیر و این بار به ۱۰ سال حبس محکوم شد، اما با وقوع انقلاب در سال ۱۳۵۷ به همراه سایر زندانیان سیاسی از زندان آزاد شد.
منویات رهبر، جانشین قانون اساسی
تنها ابوالفضل قدیانی نیست که به منتقد جدی رهبر جمهوری اسلامی تبدیل شده و تاوان این انتقادش را نیز میپردازد.
محمدعلی ولایتی بنیانگذار دانشکده وزرات اطلاعات ۴۰ روز است که در اعتصاب غذای تر به سر میبرد
محمدرضا ولایتی، بنیانگذار دانشکده وزارت اطلاعات و بخشدار اسبق فیروزکوه یکی دیگر از کسانی است که امروز در حال پرداخت هزینه انتقادهایش است.
وی که به دو سال حبس محکوم شده و هماکنون در زندان اوین به سر میبرد، روز ۲۴ اسفند در نامه سرگشادهای اعلام اعتصاب غذا کرد. وی در این نامه نوشت: «در اعتراض به تعطیلی قانون اساسی جمهوری اسلامی و جایگزینی منویات رهبری و در همین راستا تعطیل شدن قوانین جاری کشور و سپردن امور مملکت به سلیقههای شخصی و میل مبارک بازجویان و قضات امنیتی که نتیجه آن صدور احکام غیر واقعی، ظالمانه برای بسیاری از زندانیان سیاسی عزیز و بزرگوار ازجمله دو سال زندان برای اینجانب بوده، از امروز چهارشنبه ۲۴ اسفند ماه سال ۹۰ اعتصاب غذای تر خواهم کرد و درخواست اعاده دادرسی و ملاقات با دادستان کل کشور را دارم».
این اعتصاب غذا همچنان ادامه دارد و همسر آقای ولایتی به سایت روز آنلاین گفته نگران تکرار حادثهای مشابه آنچه که برای هدا صابر پیش آمد هست.
هدا صابر زندانی ملی مذهبی سال گذشته در زندان اوین در اثر اعتصاب غذا درگذشت.
محمدرضا ولایتی مدت ۳۱ سال در پستهای حساس دولتی مشغول بوده است. از جمله مشاغل وی میتوان به موارد زیر اشاره کرد: بنیان گذاری دانشکده وزارت اطلاعات، معاون اداری و مالی این دانشکده، بخشداری فیروزکوه، مدیر کل پشتیبانی دانشگاه شاهد و معاون بازرسی وزارت کشور تا سال ۸۴.
وی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ معاون امور استانهای ستاد مردمی میرحسین موسوی بود.
Saturday 21 April 2012
۱۷ شهروند در کمتر از دو هفته در ایران تحت حاکمیت آخوند های ضد انسان اعدام شدند
گزارشها از ایران حاکی است که در ۱۲ روز گذشته ۱۷ تن در ایران اعدام شدهاند و از این میان حکم یک نفر در ملاء عام اجرا شده است. در عین حال حکم شلاق دو تن به اتهام «اعمال منافی عفت» نیز در سمنان در ملاء عام به اجرا در آمده است. رادیو فردا نوشت:به گزارش خبرگزاری نیمهرسمی فارس، ۳۱ فروردینماه یک نفر که از وی با عنوان «اراذل و اوباش» یاد شده در شهرستان مرودشت استان فارس در ملاء عام به دار آویخته شد و این در حالی است که خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، نیز یک روز پیش از آن از اعدام «یک قاچاقچی مواد مخدر» در استان سمنان خبر داده بود. فارس همچنین ۲۹ فروردینماه اعلام کرد که دو تن در استان زنجان به اتهام «حمل و نگهداری مواد مخدر» به پای چوبه دار رفتند و ۲۸ فروردین نیز خبر داد که حکم اعدام هشت «قاچاقچی مواد مخدر» در شیراز، استان فارس، به اجرا در آمده است. ایسنا نیز ۲۳ فروردینماه از اعدام سه «توزیعکننده مواد مخدر» در استان چهارمحال و بختیاری خبر داد و ۲۲ فروردین نیز گزارش کرد که دو «قاچاقچی مواد مخدر» در شهرستان طبس استان یزد اعدام شدند. این احکام در حالی به اجرا درآمدهاند که فرمانده انتظامی مشهد از اعدام قریبالوقوع شش متهم دیگر خبر داده است. سازمانهای بینالمللی حقوق بشری تاکنون بارها از شمار بالای اعدامها در ایران و همچنین اجرای حکم اعدام در ملاء عام انتقاد کردهاند. به گفته سازمان عفو بینالملل، ایران از نظر شمار اعدام در رده دوم جهانی قرار دارد. این سازمان به تازگی در گزارشی با اشاره به «افزایش چشمگیر» مجازات اعدام در ایران، از اعدام «دستکم ۳۶۰» تن در سال ۲۰۱۱ در ایران خبر داد که به گفته این سازمان بیشتر این افراد به دلیل اتهامهای مربوط به مواد مخدر اعدام شدهاند. اجرای کمسابقه مجازات شلاق در ملاء عام در عین حال خبرگزاری ایسنا ۲۷ فروردینماه گزارش کرد که حکم شلاق دو تن به اتهام «اعمال منافی عفت» در شهرستان شاهرود استان سمنان در ملاء عام به اجرا در آمده است. به گفته ایسنا، حکم ۹۹ ضربه شلاق در ملاء عام این دو نفر در یکی از میادین شهرستان شاهرود اجرا شده است. عبدالکریم لاهیجی، نایب رئیس فدراسیون بینالمللی جوامع مدافع حقوق بشر، در خصوص این اقدام به رادیوفردا گفت: «ابتدا باید مشخص شود که منظور از عمل منافی عفت چیست، زیرا در جمهوری اسلامی اگر کسی دختری را در خیابان ببوسد، عمل منافی عفت تلقی میشود.» به گفته این حقوقدان، اکنون «دههها» است که جامعه بینالمللی و حقوق جزایی مدرن، مجازات بدنی را مصداق شکنجه میداند. | |
پارس دیلی نیوز |
ماشين جنايت جمهوری اسلامی٬ در سه روز جان ۹ نفر را گرفت!
نه نفر بدون چهره و بعضا بدون اسم اعدام شدند و جانيان فقط گفتند به اتهام اعمال منافي عفت و يا قاچاق مواد مخدر٬ جان اين جوانان را گرفته اند٬ به اين جنايات بايد اعتراض کرد!
محکومين به اعدام انتظار دارند ما بيش از اينها اعتراض کنيم و جلوي اين جنايات را بگيريم. اين انتظار بحقي است!
جهت اطلاع همگان٬ ديوارهاي زندانهاي حکومت اسلامي ديگر ابدا ضخيم نيست. اخبار به سرعت برق از اين ديوارها رد ميشود و زندانيان و بويژه محکومين به اعدام٬ اخبار اعتراضات٬ تظاهراتها و يا سکوت نهادها و سازمانها به اين وقايع را به دقت دنبال ميکنند. اين زندانيان و بويژه فعالين سياسي محکوم به اعدام و همه محکومين به اعدام انتظار دارند که ما خطرناک بودن وضعيت آنها را درک کرده و هر آنچه در توان داريم انجام دهيم. به اين فراخوان برحق از زندانيان سياسي و از طرف اعداميها بايد پاسخ درخور داد.
کميته بين المللي عليه اعدام با انتشارمجدد اسامي و عکس تعدادي از محکومين به اعدام اعلام ميکند که جان اين انسانها در خطر است و همه سازمانها و احزاب و شخصيتهاي سياسي و همه مردم بايد متحدانه به اين جنايات حکومت اسلامي اعتراض کنند.
حکومت اسلامي ايران به چوبه دار تکيه کرده و کماکان از جوانان ومردم ايران قرباني ميگيرد. در يک هفته اخير ٬ در زندانهاي زنجان٬ سمنان و شيراز هشت نفر اعدام شدند و در مرودشت جنايتکاران يک جوان را به اتهام " انجام اعمال شنيع"! در مقابل چشم مردم و در ملا عام به دار آويختند. چهارشنبه ٣۰ فروردين در زندان سمنان ٬ يک نفر را اعدام کردند. سه شنبه ۲۹ فروردين در زندان زنجان دو جوان را اعدام کردند. و يکشنبه ۲۷ فروردين در زندان عادل آباد شيراز به يک قتل دسته جمعي دست زده و پنج نفر را اعدام کردند. چهار نفر از اعدام شدگان افغانستاني مهاجر و شهروند ايران بودند.
جمهوري اسلامي ايران در صدد است چند نفر فعال سياسي را نيز اعدام کند. از جمله شيرکو معارفي که از روز ۱۶ فروردين در زندان سقز به اعتصاب غذا دست زده و تا کنون به خواستهاي او توجهي نکرده اند.
عبدالرضا قنبري استاد دانشگاه شاعر٬ معلم دبيرستان و پدر دو فرزند که بدليل شرکت در اعتراضات خياباني عليه حکومت اسلامي دستگير و با پرونده سازي به اعدام محکوم شده است.
زانيار و لقمان مرادي دو جوان از کردستان که رژيم اسلامي حکم اعدام آنها را تاييد کرده و هر لحظه خطر اجراي حکم اعدام آنها وجود دارد.
حميدي قاسمي شال ايراني کانادايي ۴۲ ساله که در سال ۲۰۰۸ براي ديدار با خانواده اش به ايران رفته و اکنون در سلول مرگ حکومت اسلامي ايران نشسته است.
حبيب الله گلپري پور سالها است که با خطر اعدام دست و پنجه نرم ميکند٬ او را نيز تهديد کرده اند که حکمش بزودي اجرا ميشود. او را به زندان سمنان منتقل کرده اند حبيب در ۱۸ مارس ۲۰۱۲ نامه سرگشاده اي نوشت و گفت: شکنجه های فیزکی و روحی مرا تا حد مرگ بردند٬ صداي ما از سلول زندان به گوش کسي نميرسد.
سعيد ملک پور که به اتهام برنامه نويسي براي وبلاگ ها به اعدام محکوم شده است او شهروند کانادا است.
عبدالرحمن حیدري، طاها حیدري، جمشید حیدري، منصور حیدري و امیر معاوي که متاسفانه عکسهايي از اين چند نفر در دسترس نبود. ٬ و تعداد زيادي ديگري هستند که در زندانهاي حکومت اسلامي در انتظار اجراي حکم اعدام هستند. بايد متحدانه به پا خاست و عليه اين جنايات حکومت اسلامي بيش از پيش اعتراض کرد. زندانيان و محکومين به اعدام انتظار دارند که ما براي نجات جان آنها بيش از پيش فعاليت کنيم.
کميته بين المللي عليه اعدام
۲۱ آوريل ۲۰۱۲گزارش ارسال شده به پارس دیلی نیوز
محکومين به اعدام انتظار دارند ما بيش از اينها اعتراض کنيم و جلوي اين جنايات را بگيريم. اين انتظار بحقي است!
جهت اطلاع همگان٬ ديوارهاي زندانهاي حکومت اسلامي ديگر ابدا ضخيم نيست. اخبار به سرعت برق از اين ديوارها رد ميشود و زندانيان و بويژه محکومين به اعدام٬ اخبار اعتراضات٬ تظاهراتها و يا سکوت نهادها و سازمانها به اين وقايع را به دقت دنبال ميکنند. اين زندانيان و بويژه فعالين سياسي محکوم به اعدام و همه محکومين به اعدام انتظار دارند که ما خطرناک بودن وضعيت آنها را درک کرده و هر آنچه در توان داريم انجام دهيم. به اين فراخوان برحق از زندانيان سياسي و از طرف اعداميها بايد پاسخ درخور داد.
کميته بين المللي عليه اعدام با انتشارمجدد اسامي و عکس تعدادي از محکومين به اعدام اعلام ميکند که جان اين انسانها در خطر است و همه سازمانها و احزاب و شخصيتهاي سياسي و همه مردم بايد متحدانه به اين جنايات حکومت اسلامي اعتراض کنند.
حکومت اسلامي ايران به چوبه دار تکيه کرده و کماکان از جوانان ومردم ايران قرباني ميگيرد. در يک هفته اخير ٬ در زندانهاي زنجان٬ سمنان و شيراز هشت نفر اعدام شدند و در مرودشت جنايتکاران يک جوان را به اتهام " انجام اعمال شنيع"! در مقابل چشم مردم و در ملا عام به دار آويختند. چهارشنبه ٣۰ فروردين در زندان سمنان ٬ يک نفر را اعدام کردند. سه شنبه ۲۹ فروردين در زندان زنجان دو جوان را اعدام کردند. و يکشنبه ۲۷ فروردين در زندان عادل آباد شيراز به يک قتل دسته جمعي دست زده و پنج نفر را اعدام کردند. چهار نفر از اعدام شدگان افغانستاني مهاجر و شهروند ايران بودند.
جمهوري اسلامي ايران در صدد است چند نفر فعال سياسي را نيز اعدام کند. از جمله شيرکو معارفي که از روز ۱۶ فروردين در زندان سقز به اعتصاب غذا دست زده و تا کنون به خواستهاي او توجهي نکرده اند.
عبدالرضا قنبري استاد دانشگاه شاعر٬ معلم دبيرستان و پدر دو فرزند که بدليل شرکت در اعتراضات خياباني عليه حکومت اسلامي دستگير و با پرونده سازي به اعدام محکوم شده است.
زانيار و لقمان مرادي دو جوان از کردستان که رژيم اسلامي حکم اعدام آنها را تاييد کرده و هر لحظه خطر اجراي حکم اعدام آنها وجود دارد.
حميدي قاسمي شال ايراني کانادايي ۴۲ ساله که در سال ۲۰۰۸ براي ديدار با خانواده اش به ايران رفته و اکنون در سلول مرگ حکومت اسلامي ايران نشسته است.
حبيب الله گلپري پور سالها است که با خطر اعدام دست و پنجه نرم ميکند٬ او را نيز تهديد کرده اند که حکمش بزودي اجرا ميشود. او را به زندان سمنان منتقل کرده اند حبيب در ۱۸ مارس ۲۰۱۲ نامه سرگشاده اي نوشت و گفت: شکنجه های فیزکی و روحی مرا تا حد مرگ بردند٬ صداي ما از سلول زندان به گوش کسي نميرسد.
سعيد ملک پور که به اتهام برنامه نويسي براي وبلاگ ها به اعدام محکوم شده است او شهروند کانادا است.
عبدالرحمن حیدري، طاها حیدري، جمشید حیدري، منصور حیدري و امیر معاوي که متاسفانه عکسهايي از اين چند نفر در دسترس نبود. ٬ و تعداد زيادي ديگري هستند که در زندانهاي حکومت اسلامي در انتظار اجراي حکم اعدام هستند. بايد متحدانه به پا خاست و عليه اين جنايات حکومت اسلامي بيش از پيش اعتراض کرد. زندانيان و محکومين به اعدام انتظار دارند که ما براي نجات جان آنها بيش از پيش فعاليت کنيم.
کميته بين المللي عليه اعدام
۲۱ آوريل ۲۰۱۲گزارش ارسال شده به پارس دیلی نیوز
جلادان خامنه ای دست و پای یک زندانی را شکستند
شکستن دست و پای یکی از زندانیان عادی زندان رجایی شهر
مامورین زندان رجایی شهر کرج دست راست و پای چپ یکی از زندانیان عادی این زندان به نام «حامد خنجری» را در حین ضرب و شتم شکستهاند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، چندی پیش در بند ۵ که به بند جوانان معروف گشته جوانی بنام حامد خنجری به دستور ریاست بند «دفتری» و توسط ۴ زندانبان، مورد ضرب و شتم شدید با باتومهای چوبی قرار گرفت، تا حدی که دست راست و پای چپ وی شکسته شد.
وی که به علت خواندن آواز در سر صف آمار صبحگاهی مورد ضرب و شتم قرار گرفته، در حالی پس از این مهم به علت درد شدید با فریاد درخواست کمک مینموده که بیش از ۴۰ دقیقه هیچ فردی به وضعیت وی رسیدگی نکرده است.
گفتنی ست در بند ۵ که به بند جوانان معروف گشته در طی روز به طور متوسط سه زندانی با باتومهای چوبی مورد ضرب و شتم قرار میگیرند و یا با کابل فلک میشوند.
شایان ذکر است که ضرب و شتم و تحقیر زندانیان عادی در زندان رجایی شهر کرج به امری عادی و متداول تبدیل شده است.
http://parsdailynews.com/99503.htm
http://parsdailynews.com/99503.htm
جایزه حقوق بشر رسانهها برای یک عکاس ایرانی
عکاس-خبرنگار ایرانی خبرگزاری فرانسه جایزهی حقوق بشر رسانهها در هنگکنگ را دریافت کرد. کودکان خیابانی و معتادان به هروئین در یکی از شهرهای پاکستان مجموعه عکسهایی بودند که بهروز مهری بابت آنها دو جایزه گرفت.
روز شنبه (۲۱ آوریل/ ۲ اردیبهشت) در هنگکنگ دو جایزه در کاتگوری "فیچر" به بهروز مهری اهدا شد. موضوع آثار مهری کودکان خیابانی و معتادان به هروئین در کلانشهر کراچی در جنوب پاکستان بودند.
سوئه تان وین، عکاس برمهای خبرگزاری فرانسه نیز در همین بخش جایزهای برای مجموعه عکسهای خود در مورد آنگ سان سوچی، رهبر مخالفان دولت برمه دریافت کرد.
این جوایز برای شانزدهمین بار از سوی باشگاه خبرنگاران خارجی هنگکنگ، انجمن روزنامهنگاران هنگکنگ و دفتر محلی سازمان عفو بینالملل در این کشور اهدا شدند. ۲۲۶ شرکتکننده متشکل از خبرنگاران خارجی در آسیا و روزنامهنگاران هنگکنگ و ماکائو برای دریافت جوایز رقابتهای حقوق بشر رسانهها در هنگکنگ با هم رقابت کردند.
روزنانهنگاران مجله آمریکایی "تایم"، شبکهی تلویزیونی "الجزیره" و شبکهی تلویزیونی "سیانان" نیز جوایزی دریافت کردند.
آثار شرکتکنندگان در این بخش در زمینهی حقوق بشر، نابردباری دینی، اصلاحات دمکراتیک در برمه و رفتار با هنرمندان و مخالفان دولت در چین ارائه شده بودند.
Thursday 19 April 2012
چرا آدم و حوا ایرانی بودند؟
اول: آدم و حوا می تونستن هر میوه ای رو بخورن، اون همه موز و کیوی و توت فرنگی و نارنگی و پرتقال و انار و خیار، این وسط وقتی بهشون می گفتن یک کاری نکنید، مثلا سیب گاز نزنید، عدل رفتن همون سیب رو گاز زدن. غیر از یک ایرانی کی این همه لجبازی می کنه؟
دوم: " آدم" تنها کسی رو که "آدم" حساب می کرد خودش بود، به حوا هم اگر می گفتی برای چی با این مرد داری زندگی می کنی؟ می گفت: تو این دنیا جز این هیچ کس " آدم" نیست.
سوم: تو بهشت لخت مادر زاد و بدون دردسر زندگی می کردن، اینقدر کارهای نامعقول کردن و خلاف مقررات کردند تا از بهشت بیرون شون کردند، حالا مانتو و شلوار و روسری و چادرمشکی سرشون می ذارن، تا دوباره برگردن بهشت.
چهارم: تا وقتی دو نفر بودند، با هم مشکلی نداشتند، به محض اینکه سروکله " هابیل" و " قابیل" پیدا شد، فورا یکی شون شد اقلیتی، یکی اکثریتی، نمی تونستند بفهمند وقتی دوتا هستند، باید بطور مساوی همه چیز رو تقسیم کنند، هابیل به فکر انقلاب افتاد، قابیل به فکر کودتا، آخرش هم جناح قابیل اون یکی جناح هابیل رو از بین برد، بعد موند با قدرتی که به دست آورده چکار کنه.
پنجم: کلا در بهشت یک قانون وجود داشت، نه سد معبر ممنوع بود، نه بالا رفتن از درخت غیرقانونی بود، نه حجاب اجباری بود، نه اذن پدر برای ازدواج ضروری بود، نه اگر اعتراضی می کردند دستگیر می شدند، هیچ ماده قانونی در قانون اساسی شون نبود، جز اینکه " نزدیک شدن به درخت سیب ممنوع می باشد"، همون ماده قانونی رو هم زیر پا گذاشتند.
ششم: هابیل و قابیل با وجود اینکه همه چیزشان شبیه هم بود، ولی به هم حسودی می کردند، اختلاف هم که پیدا کردند، با وجود اینکه بلد بودند با هم حرف بزنند، ولی با هم گفتمان نمی کردند. موضوع اختلاف هم کاش طلا و پول و زن و شرط بندی سر بارسلونا و آ ث میلان بود، آنها بخاطر اینکه به خدا نزدیکتر بشوند به هم حسادت می کردند، آخرش هم قابیل بخاطر نزدیک شدن به خدا هابیل را کشت. کدام غیرایرانی برای نزدیک شدن به خدا برادر خودش را می کشه؟
هفتم: کلا آدم و حوا در زندگی شان یک جرم مرتکب شدند، بخاطر آن هم از بهشت بیرون شان انداختند، هم لخت مادر زاد ولشان کردند وسط زمین، آخرش هم تا وقتی آدم توبه نکرده بود، قبول نکردند که به حال خودشان آنها را بگذارند. تازه، حوا سیب را خورده بود، خدا آدم را مجبور کرد توبه کند، این هم یک دلیل دیگر که سیستم قضایی اش مثل ایران بود.
هشتم: آدم تمام داروندارش یه برگ مو بود که وقتی می بست جلوش انگار شورت کلوین کلاین پوشیده، حوا هم یک برگ مو داشت که وقتی می پوشیدش انگار بیکینی گوچی پوشیده، کون لخت، بدون خونه، توی سرما و گرما، با یک مار، زیر یک درخت سیب زندگی می کردند، وقتی هم می گفتی اینجا چه جور جائیه، می گفتند بهشته.
Subscribe to:
Posts (Atom)