Sunday 27 March 2016

اینک جمهوری اوباش

اینک جمهوری اوباش


سال ١٣۹۴ ادامه روند دوسال بعد از پایان نکبت، بقای ولایتاست. مشت آهنین "نظام" در متن سیاست مهار دهان آزادی را بیرحمانه در داخل می کوبد و نرمش قهرمانانه در خارج حاصل سیاست اتمی ماجراجویانه و بلند پروازانه چند میلیارد دلاری را تسلیم "دشمن" می کند.
آرایش قوای سیاسی به ترکیب "اعتدال- اصلاح" و "داعشیان شیعه"- اصطلاح از مصطفی تاج زاده هنوز در بند - فرو می کاهد. دو بال "نظام" به گفته ولی فقیه اول یکی د رخون کشیده و دربند هزار ممنوعیت فقط به اجازه زنده ماندن کفایت می کند و دیگری "اوباش" را از پس پرده به جلوی صحنه می آورد و برای نخستین بار د رتاریخ ایران "جاهل" رادر کنار
"رئیس فرهنگستان" کرسی می دهد.
مهم ترین حادثه سال ١٣۹۴رسمیت یافتن حضور "اوباش" در صحنه سیاسی است. ابتدا سردار حسین همدانی فرمانده سرکوب جنبش سبز رسما اعلام می کند که برای این کار پنج هزارتن از اوباش را بسیج کرده و به نام "مردم" به سرکوب تظاهرات آرام مردم فرستاده است. سپس "اوباش" از پرده در می آ یند و حضور رسمی در مراسم پیدا می کنند. سال که به آخر می رسد دشنام های اوباشانه در کلام "رهبرمعظم" و مقدسان اطراف او انعکاس می یابد. رهبران نمادین جنبش سبز "نا نجیب" خوانده می شوند و مردمانی که بااستفاده از کمترین روزن بازهم در انتخابات اسفند۹۴ به آیت اله خامنه ای و فهرست او "نه" گفته اند، خود را با "مقدسانی" روبرو می بینند که برگزیدگان آنها را "پست" و "بیشرف "می خوانند.
بیگمان سکه تبدیل "جمهوری اسلامی" به" جمهوری اوباش" را تاریخ بنام ولی فقیه دوم خواهد زد و درست در روزهایی که دو زاده نجف در عراق – صادق لاریجانی،هاشمی شاهرودی- برای تکیه بر ولی فقیه سوم خیز برداشته اند.

No comments:

Post a Comment