Saturday 11 August 2012

رسانه: تروریسم ابزار کلیدی سیاست خارجی آیت الله ها


  رسانه: تروریسم ابزار کلیدی سیاست خارجی آیت الله ها
article picture
از همان لحظه ای که آیت الله ها به قدرت رسیدند، تروریسم جمهوری اسلامی تبدیل به یک ابزار کلیدی سیاست خارجی شده است. مطابق اظهارات برخی کارشناسان تروریسم، این امر به دلیل سکون و عدم فعالیت واشینگتن در برخورد با حملاتی است که با حمایت و پشتیبانی جمهوری اسلامی صورت می گیرد از جمله؛ بمبگذاری ۱۹۸۳ که ۲۴۱ نفر از نیروهای نظامی ایالات متحده در بیروت کشته شدند، حمله ۱۹۹۶ به برج های الخبر عربستان سعودی که ۱۹ نفر کشته شدند که بیشتر آنها سربازهای آمریکایی بودند، مدارا و سهل گیری رژیم در ارتباط با حضور رهبران القاعده که در مرزهای ایران پنهان شده اند، آموزش و تامین سلاح برای گروه های شورشی که از بعد از یازدهم سپتامبر، دسته دسته آمریکایی ها را در عربستان و عراق کشته اند، و به همین دلیل است که این رژیم همچنان از تروریسم برای پیشبرد طرح هایش استفاده می کند.
***

جمهوری اسلامی و تراژدی بعدی آمریکا

فاکس نیوز: سیاست و اتفاقات تراژیک کلرادو و وینسکانسین، اخبار این تابستان را که باید بزرگ ترین نگرانی رهبران واشینگتن می بود، تحت الشعاع قرار داده است. این نگرانی ها مربوط به جنگ برپاشده علیه ایالات متحده و اسرائیل از زمان تصاحب قدرت در ایران توسط آیت الله ها و شعارهای «مرگ بر آمریکا» است که دهه هاست از تهران جاری شده است.

به گزارش رویترز، تحلیلگران سرویس اطلاعاتی «ان وای پی دی» -پلیس پلیس ایالت نیویورک- کشف کرده اند که فقط همین امسال،حمهوری اسلامی و نمایندگان تروریست این کشور در پشت ۹ طرح قرار داشتند که اسرائیل و یهودیان خارج از اسرائیل را هدف قرار می دهد. البته یکسال قبل بود که مقامات ایالات متحده کشف کردند که نخبگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نهاد مخفی «نیروی قدس» در پشت «طرح هدف گیری مقامات خارجی و تاسیسات در واشینگتن دی سی» قرار دارند. این نیروی قدس است که طرح هایی را هماهنگ می کند که باعث نگرانی «ان وای پی دی می شود.»

برای کسانی که با این نهاد آشنا نیستند، باید بگوییم که نیروی قدس (قدس، نام عربی اورشلیم است)، بخش عملیاتی ویژه است که فقط اسما تحت فرمان سپاه پاسداران قرار دارد. این نهاد در حقیقت با دستور دولت ایران ایجاد شده است تا از گروه های اسلامی تروریست پشتیبانی مالی کند، آنها را آموزش دهد، تجهیزشان کند و حتی خود این گروه ها را ایجاد کند؛ گروه های اسلامی تروریست که قابلیت آن را دارند تا به تهران برای دستیابی به هدف اصلی خود کمک کنند؛ هدفی که بخشی از طرح و برنامه رژیم است: نابودی ایالات متحده، اسرائیل و دیگر متحدان ما – با زور.

این سپاه قدس است که امروزه به نیابت از کلیه مقامات قدرتمند غیرانتخابی ایران از جمله رهبر عظما، آیت الله خامنه ای، روابط بین جمهوری اسلامی و مهلک ترین اسلامگراهای جنگ طلب از جمله حماس، حزب الله ، گروه های مهلک طالبان افغانستان القاعده را هماهنگ می کند.

بعد از دوره یازدهم سپتامبر، برای بیشتر آمریکایی ها وجود مهار نشده یک نهاد رسمی دولتی (نیروی قدس) که از تروریسم پشتیبانی می کند، آن هم تقریبا به همان شیوه ای که «آژانس توسعه بین المللی آمریکا»، پیشرفت اقتصادی را ترویج می کند، باعث شده نسبت به اولویت های واشنگتن گیج و متحیر شویم.
چیزی که شاید درک آن برای اعضای جامعه ما سخت ترین کار باشد، این است که از همان لحظه ای که آیت الله ها به قدرت رسیدند، تروریسم ایران تبدیل به یک ابزار کلیدی سیاست خارجی شده است. مطابق اظهارات برخی کارشناسان تروریسم، این امر به دلیل سکون و عدم فعالیت واشینگتن در برخورد با حملاتی است که با حمایت و پشتیبانی جمهوری اسلامی صورت می گیرد از جمله؛ بمبگذاری ۱۹۸۳ که ۲۴۱ نفر از نیروهای نظامی ایالات متحده در بیروت کشته شدند، حمله ۱۹۹۶ به برج های الخبر عربستان سعودی که ۱۹ نفر کشته شدند که بیشتر آنها سربازهای آمریکایی بودند، مدارا و سهل گیری رژیم در ارتباط با حضور رهبران القاعده که در مرزهای ایران پنهان شده اند، آموزش و تامین سلاح برای گروه های شورشی که از بعد از یازدهم سپتامبر، دسته دسته آمریکایی ها را در عربستان و عراق کشته اند، و به همین دلیل است که این رژیم همچنان از تروریسم برای پیشبرد طرح هایش استفاده می کند.

چرا بیشتر آمریکایی ها، به سختی این چیزها را باور می کنند؟ چون رهبران ما نپذیرفته اند تا اعتراف کنند که از وقتی که انقلاب ایران به قدرت رسید، این کشور در جنگ با «شیطان بزرگ» (آمریکا) و « شیطان کوچک»(اسرائیل) بوده است.

در حقیقت باید گفت روسای جمهور آمریکا و بسیاری از مشاوران آنها از تهدیدهایی که جمهوری اسلامی مسبب آن بوده است، چشم پوشی کرده اند.

در ابتدا آنها ترجیح دادند تا بر تهدیدهای مشابهی که شوروی مسبب آن بود، تمرکز کنند.

سپس، بعد از حملات یازده سپتامبر به سرزمین ما، تصمیم گیران در واشینگتن بر اهمیت حذف شبکه جهانی القاعده تاکید کردند- و آشکارا چشم پوشی کردند از این که قدرت القاعده بعد از یازده سپتامبر در صورت عدم حمایت ایران فروپاشیده بود، و یا حتی القاعده توانایی آن را نداشت که بدون کمک ایران حملات یازده سپتامبر را انجام دهد.

قطعا، پیگیری حذف و برکناری صدام بعد از یازده سپتامبر، بی توجهی عظیمی نسبت به مشکلات احتمالی بزرگ تری بود که از سوی آیت الله های کشور همسایه یعنی ایران رخ خواهد داد، کسانی که در تحریک یک جنگ داخلی در عراق و یا ارسال کشنده ترین تجهیزاتی که برای قتل سربازهای آمریکایی مورد استفاده قرار گرفته، تردید به خود راه ندادند.

شاید، برای رئیس جمهور فعلی ما، ماجرا خاتمه یافته است چون کشتن رهبران القاعده آرای بیشتری برای وی به همراه دارد تا مشت های گره کرده در تهران.

بنابراین چرا رهبران ما ترجیح می دهند که اقدام در مورد این مساله (ایران) را همچنان به تعویق بیندازند؟ در «بلتوی» می گویند: چون این یک پدیده «پیچیده» است. ترجمه اش این می شود: بیشتر تحلیلگران موافقند که عینا تغییر رژیم، حمایت و پشتیبانی ایران از تروریست ها را کاهش می دهد؛ تروریست هایی که آمریکایی ها و متحدان جهانی ما را هدف قرار می دهند. و از لحاظ سیاسی، این یک قضیه ساده نیست.

یک هدف اعلام شده ایران «صدور انقلاب» است، ماموریتی که به سپاه پاسداران و نیروی قدس محول شده است. صدور انقلاب، نابودی آمریکا و اسرائیل است.

آیا نادیده گرفتن توانایی ایران برای انجام این هدف وحشتناک از روی احتیاط است؟ خب، قطعا. ولی سیاستمداران واشینگتن نه تنها توانایی های ایران بلکه اهداف ذکر شده رهبر عظما را هم همچنان نادیده می گیرند - و خطر همین جاست.

اگر یک رژیم مثل همانی که توسط آیت الله ها در ایران رهبری می شود، بگوید با شما در جنگ است، شما باید منتظر نبرد باشید. و آمریکا بدون یک استراتژی جامع که بر مهار «نیروی قدس» متمرکز شده باشد و قطع رابطه رژیم با مهلک ترین تروریست های جهان، باید همچنان انتظار یک نبرد را داشته باشد.

امروز جمهوری اسلامی ایران تلاش دارد تا به سلاح هسته ای دست یابد. همزمان این به ضرر ماست که کنگره و کاخ سفید نمی پذیرند تا تصویب قانون هایی در این مورد را در اولویت قرار دهند؛ همانند لایحه مجلس سنا و مجلس نمایندگان آمریکا که همین امسال با عنوان «قانون مقابله با ایران در نیمکره غربی» ارائه شده بود. این لایحه حداقل مقابله با حضور نیروی قدس و نمایندگان تروریست ایران در حیاط خلوت خودمان را تبدیل به اولویت رسمی سیاست خارجی آمریکا می کرد.

موضع تهاجمی روزافزون ایران چیزی است که آمریکا بیشتر از این از عهده نادیده گرفتن آن برنمی آید. همچنان که گزارش اخیر «ان وای پی دی» اشاره می کند اگر واشینگتن همچنان اقدام قاطع در مورد ایران را به تعویق بیندازد، ممکن است که به زودی شکست بخوریم.

No comments:

Post a Comment